۱۳۹۶ تیر ۹, جمعه

در ما ببین شکوه جهانی ایران را , ع . طارق





برای کهکشان‌آفرینان باران‌دل که از شش قارة‌ گیتی چشمه‌وار می‌جوشند، رودآسا جاری می‌شوند و دشواریها و ناممکن‌ها را با گامهای اشتیاق می‌پیمایند تا صدایشان را در ویلپنت به صدای مریم رجوی پیوند زنند و نمایی از ایران آزاد را بر بام جهان به اهتزاز درآورند.

گرد می‌آییم آن‌چنان که گرد می‌آید قطره به قطره باران، برای بافتن گیسوان مسافر رود.

گرد می‌آییم آن‌چنان که بافته می‌شود در هم، انگشت بلوری رودها، برای رساندن پیام تازه باران به دریاها؛ دریاهایی که از دیوار قاره‌ها سرک می‌کشند و در دو سو جز اقیانوس نمی‌بینند؛ واقیانوس بازتابگاه آسمان است در آبی‌ترین فرصت خویش. ما آن اقیانوسیم با کهکشانی زیبا تاب در زلالی سینه خود.

گرد می‌آییم، در لحظه موعود از قاره قاره این زمین آبی‌پوش. ما همه جا هستیم. بذر ما همه جا هست. از خاورمیانه مجروح تا فرانسه دو گل و ژان پل سارتر. از عراق خونچکان، سوریه کودکان کباب شده بر ترکش‌های بمب بشکه‌یی تا فلسطین بی‌سرپناه... تا عبور پیروزمند آزادی از دروازه براندنبورگ، از استرالیا تا آمریکای جرج واشینگتن و آبراهام لینکلن.

گرد می‌آییم از هر گوشه جغرافیای هفت هزار رنگ زمین که در آن شهری هست و پرچمی و انسانهایی با عشقی در دل برای آزادی.

تبارنامه ما ایرانی است؛ ایرانیانی بناگزیر دور از میهن محبوب. اینک می‌آییم تا ایران را دوباره بر بام جهان بنشانیم.

در ما میل رسیدن است. ما یک تن تنها نیستیم یا یک دست بی‌یاور یا یک فریاد بی‌پاسخ یا یک صدای گمشده در پژواک سکوت؛ ما آینه‌یی نهاده در برابر ظهور تمام قامت وجدانیم؛ آنجا که احساس در برابر ضجه‌های روان پریش مادری به خون آرمیده فرزند، بی‌تاب می‌شود و دست در دست خشم می‌نهد. آنجا که اشک در تنهایی، با موی سپید پدران رنج قصه قصه، غصه باز می‌کند.

ما شاخه‌های تبر خورده فریاد در پشت پنجره‌های دیروزیم، آمده‌ایم تا میوه‌های تازه امید بچینیم.

ما امتداد روشن خلقی هستیم که طناب را بر گردن می‌پذیرد اما حلق‌آویز غرور خود را هرگز.

ما آمده‌ایم تا با تنهای ناتنهامان، ساروجی باشیم از سلول در برابر تعرض به عصمت دختران خیابانی. ما صدای فریاد در نگاه خاموش کودکان به فروش رفته ایران در حراج بازار جهانیم.

حنجره ما پژواک‌گاه آخرین ناله زنان سنگسار، در برابر کلمات استخوانی روزنامه‌های عصر رذالت است.

ما آمده‌ایم تا از گلوی تمام گلوبریدگان بخروشیم.
آمده‌ایم دهانی باشیم برای تمام سکوت‌ها.
آمده‌ایم تا بگوییم در حال آمدن‌ایم برای رفتنی بزرگ به سوی مهین خویش.

در ما ببین شکوه جهانی ایران را.
در ما ببین حماسه یکدلی و همزبانی را.
ما با دهانی از گلهای صورتی ـ بنفش لبخند برای تو می‌خندیم. برای تو می‌بالیم؛ برای حضور پرباور تو که نامت باور به بلوغ سپیده آزادی است.

ع. طارق
بازنگاری و بازنشر
7تیر 96

منبع : 

در ما ببین شکوه جهانی ایران را

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر