۱۳۹۶ خرداد ۳۱, چهارشنبه

30خرداد، انتخاب بود و نبود! مهدی خدایی صفت




 در سی‌وششمین سالروز 30خرداد ، سلام و درود به آن مجاهدان پیشتازی که هم‌چون رعد در آسمان بی‌ابر خروشیدند و بی‌اعتنا به گلوله و رگباری که به فرمان دجال ضدبشر شلیک می‌شد، عظیم‌ترین تظاهرات مردمی را در برابر چشمان حیرت زده گزمه‌های تا دندان مسلح خمینی برپا کردند.

درود بر خالق کبیر 30خرداد، مسعود رجوی، که در بزنگاه خطیر تصمیم‌گیری، با تاسی به سیدالشهدا مقاومت عاشوراگونه را با در کف نهادن تمامی سرمایه و سازمانش برگزید.

و درود بر نسل عاشق و پاکبازش که در آن تیره شب عاشورایی، بر سنت یاران سیدالشهدا به رهبرشان لبیک گفتند و بی‌هیچ چشمداشتی به میدان سرنوشت شتافتند. سینه‌ها را آماج گلوله‌ها کردند و بر تختهای شکنجه و تیرکهای اعدام، سرود آزادی سردادند.

طنین نغمه هیهاتتان چه زیبا بود            سرودتان غزل سرخ فام مولا بود

میان آتش و خون، سینه‌ها سپر کردید   چه عاشقانه به دریا زده خطر کردید

تمام حادثه این‌جا، غرور و زیبایی است    مصاف سینه و رگبارها، تماشایی است

شکوه صحنه بی‌بال و پر پریدن‌ها           شکوهمندتر از مرغکان دریایی است

زقطره قطره خونها، هزار خواهد رست    که فصل، فصل دگرگونی و شکوفایی است

آری در شرایطی که خمینی هیچ فرصتی باقی نگذاشته و برگزاری کوچکترین تجمع و تظاهرات مسالمت‌آمیز غیرممکن می‌نمود، این مجاهدین بودند که در بعدازظهر 30خرداد غیرممکن را ممکن کردند. و از آن هنگام بر افق عاشورا همه چیز را در طبق اخلاص نهادند.

30خرداد سرچشمه و سنگ‌بنا بود، خروش بلند خلق بود برای ایستادن تا به آخر. و این چنین بود که مقاومتی خارق‌العاده با بنیانی مرصوص، با خطوط و اصولی خدشه‌ناپذیر، معجزه آسا و به‌غایت استوار و انقلابی، در مصاف با دشمنی پلید و سراپا ارتجاعی متولد شد. با قریب 4دهه ایستادگی و خونفشانی، مسیری آرمانی را در میان آتش و خون پیمود و به تنها نقطه امید مردم ایران و خلقهای منطقه تبدیل شد.

راستی اگر آن روز مجاهدین و راهبر پاکبازشان به ضرورت تاریخ پاسخ نگفته بودند، اگر رهبری ما عاشوراگونه به سرنگونی رژیم پاسخ نداده بود، امروز بنیادگرایی تحت نام اسلام، بدون هیچ مانعی سراسر منطقه را پوشانده بود و هرگز رژیم آخوندی در چنبره گردابهای مرگباری چون سوریه و یمن و عراق، به محاصره درنیامده و هرگز بمب اتمی که همه چیز ولایت‌فقیه برای تسلط بر منطقه بود، به طناب دارش تبدیل نمی‌شد، حامیان و مماشاتگرانش رسوا نمی‌شدند و دنیایی در داخل و خارج، در منطقه و سراسر جهان، بر سر دجالان آوار نمی‌شد.

پس خوشا نسلی که در تمامی این 38سال پرچم 30خرداد، پرچم مقاومت برای آزادی و نفی حاکمیت و ولایت آخوندی را بردوش کشید و با ایستادگی درخشان و بی‌نظیر خود، راه را بر تمامی پروژه‌های ارتجاعی- استعماری به‌منظور ماندگار کردن این رژیم پلید، مسدود کرد و صفحه را چرخاند.

نسلی که در پرتو انقلاب آرمانی و رهایی بخش مریم رهایی از 30خرداد 64، بالنده و سرفراز قله‌های فتح و رهایی را در نوردیده، به هیأت ارتش آزادی و شمشیرآخته خلق درآمده و با پرواز از میان حلقه‌های آتش در هجرت بزرگ، مجاهدان آزادی را به سلامت، در آمادگاه کارزارهای بسا فراتر فرود آورده و سرمایه‌گذاری چند ده ساله دشمن برای نابود کردن مجاهدین را سوزانده و به باد فنا داده است.

هزاران بار گفتند مجاهدین دیگر تمام شدند، چه آرزوی برباد رفته ای! و حالا دیگر نیاز به گفتن نیست که چه کسی رویان و بالنده بر جای مانده و چه کسی ابتر و بی آینده، در بحران سرنگونی درمانده است.

این همان سرنوشت محتوم دشمنان خدا و خلق و پیام قرآن خطاب به همه آنهاست که: «ان شانئک هوالابتر».

مجاهدان بی‌سلاح اما امروز، به یمن تشکیلاتی منسجم، یگانه و پولادین، نیرومندتر از هر زمان دیگر، با پرچم هزار اشرف و در کسوت ارتش آزادی و رایت قیام، برای ایفای مسئولیت سرنگونی و در هم پیچیدن طومار این رژیم ضدبشری متعهد و مصمم اند.

آری آنها که آن روز صفشان را از خمینی جدا کرده در مقابل ارتجاع سینه سپر کردند و قیمت سنگین و خونینش را نیز پرداختند، توانستند پرچم شرف و عزّت خلقی در زنجیر، محروم و مظلوم را به دوش بکشند و مدعیانی که در پیلة تنگ‌نظریها و خودخواهیهای خود فرو رفته، درجا زدند یا به دامن دشمن غلتیدند و یا دست روی دست گذاشته و از صحنه مبارزه به بیرون پرتاب شدند.

می‌توان زنجیر را از هم گشود         رو به دریا شد روان مانند رود

می‌توان با آرمانی پر فروغ              ظلمت بیداد را ویران نمود

می‌توان و باید آری همصدا             هر دم از آزادی ایران سرود

بی‌گمان آینده از آن شماست        بر شما و رزمتان صدها درود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر