در خبرها بود که مزار شهدای قتل عام 67 را
در بهشت رضای مشهد تخریب کردند.
در بهشت رضای مشهد تخریب کردند.
تو را تطاول بهار
چه سود؟
کاین سرو را
فصل بیبرگی نیست.
تو را تخریب سنگ و خاک چه سود؟
که شیدای آزادی
دیرگاهیست تا از زمین بَـر شدهست.
زان پیش تا لوح خاطر خاک
با آهن بَـرکنی
عاشقان
از خاک و از سنگ بَر شدند.
تو را تخریب سنگ و خاک چه سود؟
کاین نامها
در تار شعر و چکامه و مزمور
در پود سیم و نوا و نغمه و چگور*رفتهاند.
زان پیش تا نیزه بر کمان نهی
این پرنده
از فلک بَـر شدهست.
دیریست تا از دام خاک و صید سنگ
رهیده
و شوخ بال و رقص پروازش
از ابرها بَـر شدهست
باران را شسته
و آشیانش
نهال نازک مویرگهای خلق.
زان پیش تا خاک و سنگ پریا
با دشنه بَـرکنی
روزگار سلطهات را
خاکها شهیدند
سنگها شهیدند
درختان شهیدند
رودها شهیدند
نغمهها شهیدند
واژهها شهیدند
زندگی شهید و زندگان شهید
که میهنی
مزار آزادیست...
اینسان که یاد و عشق میهنی
شخم زنی
پریای شهیدان را
چسان از ضیافت و سور آزادی
باز آری؟
اینسان که آهن پلشتی
بر شقیقهی سنگ کوبی و
دشنهی شقاوت
بر عاطفهی خاک،
با «بوسههای باران
بر گونههای مهربانتر از برگ» **
چه میکنی؟
اینسان که آهن و دشنهی سلطه
با سنگ و خاک
صیقل زنی
«گور خود کنی به دست خود»
که میهنی
دیریست از تو گذشتهست.
زان پیش تا رجم حیات و اعدام زندگی را
از فلک بر شدی.
کاین سرو را
فصل بیبرگی نیست.
تو را تخریب سنگ و خاک چه سود؟
که شیدای آزادی
دیرگاهیست تا از زمین بَـر شدهست.
زان پیش تا لوح خاطر خاک
با آهن بَـرکنی
عاشقان
از خاک و از سنگ بَر شدند.
تو را تخریب سنگ و خاک چه سود؟
کاین نامها
در تار شعر و چکامه و مزمور
در پود سیم و نوا و نغمه و چگور*رفتهاند.
زان پیش تا نیزه بر کمان نهی
این پرنده
از فلک بَـر شدهست.
دیریست تا از دام خاک و صید سنگ
رهیده
و شوخ بال و رقص پروازش
از ابرها بَـر شدهست
باران را شسته
و آشیانش
نهال نازک مویرگهای خلق.
زان پیش تا خاک و سنگ پریا
با دشنه بَـرکنی
روزگار سلطهات را
خاکها شهیدند
سنگها شهیدند
درختان شهیدند
رودها شهیدند
نغمهها شهیدند
واژهها شهیدند
زندگی شهید و زندگان شهید
که میهنی
مزار آزادیست...
اینسان که یاد و عشق میهنی
شخم زنی
پریای شهیدان را
چسان از ضیافت و سور آزادی
باز آری؟
اینسان که آهن پلشتی
بر شقیقهی سنگ کوبی و
دشنهی شقاوت
بر عاطفهی خاک،
با «بوسههای باران
بر گونههای مهربانتر از برگ» **
چه میکنی؟
اینسان که آهن و دشنهی سلطه
با سنگ و خاک
صیقل زنی
«گور خود کنی به دست خود»
که میهنی
دیریست از تو گذشتهست.
زان پیش تا رجم حیات و اعدام زندگی را
از فلک بر شدی.
س.ع.نسیم
12خرداد 96
یادداشت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*چْـگور یا چوگور سازی از خانواده سازهای زهی از رده تنبور است. ساختمان این ساز از یک کاسه طنینی گلابیشکل و دستهیی مانند دسته تنبور تشکیل میشود. نوعی از چگور، دو تار فلزی دارد و به همین سبب به آن «دوتار» نیز میگویند. (نقل از دایرهالمعارف موسیقی)
** «ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آئینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستارهباران» (محمدرضا شفیعی کدکنی)
12خرداد 96
یادداشت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*چْـگور یا چوگور سازی از خانواده سازهای زهی از رده تنبور است. ساختمان این ساز از یک کاسه طنینی گلابیشکل و دستهیی مانند دسته تنبور تشکیل میشود. نوعی از چگور، دو تار فلزی دارد و به همین سبب به آن «دوتار» نیز میگویند. (نقل از دایرهالمعارف موسیقی)
** «ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آئینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستارهباران» (محمدرضا شفیعی کدکنی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر