۱۳۹۶ خرداد ۱۳, شنبه

سعيد عبداللهي (س. ع. نسيم)


يه سئوال قديمي رو لب ماست:

 «پريِ گمشده»ي قصه كجاست؟

 قصه‌ي هميشه ناتمومي كه

پـرِ از سئوال بي پاسخ ماست 

قصه‌ي گمشده تُـو قرني شلوغ 

قرن وعده‌هاي پشت هم دروغ

قصه‌ي قناري و ديو قفس

 
شب خونبغضيِ آزادي و بس...
          
«پريِ گمشده»، قصه‌ي شبه 

زخميِ هميشه غايب منه

دفترِ هميشه باز مشقِ خون

هميشه اسير تاريخ جنون

             پاره‌ي تن مدام لحظه‌ها

             غزل مكرر ترانه‌‌ها

             آرزوي ديدنش، حرمت عشق

             وحشت نبودنش، شكست عشق.

يه سئوال قديمي رو لب ماست:
ـ كليد پاسخ  اين قصه كجاست؟ ـ
«اول قصه هميشه حرف صبح
وسط قصه، صداي پاي شب
 تا مي‌خواد قصه‌ي ما سر برسه
ديو به جاي ديو مياد، شب جاي شب...!»

پرياي رفته توي شعر و ساز!

قصه‌ي ناتموم هميشه باز!

حرف ما، حديث و قصه‌ي شماست

پريا! بگين كه شهرتون كجاست...!

بازسروده: 4 خرداد 96

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر