۱۳۹۵ اسفند ۷, شنبه

بباد حميد مصدق ، شاعر آبي ، خاكستري ، سياه



حمیـد مصـدق سراینده« منظومه آبی، خاکستری، سیاه»، روز شنبه ۷آذر سال ۱۳۷۷در پنجاه ‌و‌نهمین سال زندگیش بر اثر سکته در یکی از بیمارستانهای تهران  دارفانی را وداع گفت.
 او شاعری بود که میان شاعران دهه ۴۰ و ۵۰ جایگاه شناخته‌شده‌یی دارد.
 منظومه بلند آبی، خاکستری، سیاه معروفترین شعر او است که در میان روشنفکران و مبارزان آن سالها شهرت بسیاری داشت. در آن سالهای سیاه وقتی که  دیکتاتوری وقت، تخم یأس می‌پاشید، حمید مصدق با سری پرشور سرود:
چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم، خانه‌اش ویران‌باد‌ .
 او پنجره شعرش را بر گلستانی گشود مملو از گل‌سرخ، و بر دوریها و بیگانگیها شورید و فریاد کرد:
 من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند‌ .
بدین‌سان بود که این شعر، گسترشی عام یافت وسالهای سال شعار هر اعتراض و اعتصابی گردید
شعری از حمید مصدق:
 دنیا‌یی از تضا‌‌د
 بگذار تا ببارد باران
 باران وهمناک
 در ژرفی شب، -این شب بی‌پایان-‌
بگذار تا ببارد باران
 اینک نگاه کن از پشت پلک پنجره باران را
 و گوش کن به‌این ترنم تکرار
 و گوش کن که در شب، دیگر سكوت نیست
 این صدای باران است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر