روز هفدهم اردیبهشت 96 خامنهای ولیفقیه ارتجاع رسماً گفت که تسلیم سند سال ۲۰۳۰یونسکو برای گسترش و برابری آموزشی نخواهد شد و اینکه دولت آخوند روحانی در زمستان گذشته خود را متعهد به اجرای این سند کرده مجاز نبوده. بهراستی مشکل رژیم آخوندی با این سند چیست؟ و دستاوردهای نظام آخوندی در زمینه آموزش و پرورش چیست؟
سازمان بینالمللی یونسکو از نهادهای سازمان مللمتحد است که در 16نوامبر سال 1945 میلادی با هدف ایجاد صلح بر مبنای همبستگی معنوی و فکری تأسیس گردید. موضوع گسترش آموزش از اهداف این سازمان است. این سازمان میگوید از سال 2000 تاکنون یعنی از زمان تعیین 6 هدف آموزش برای همه و اهداف توسعه هزاره اگر چه جهان در زمینه آموزش پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است، اما دسترسی به این اهداف تا مهلت مقرر آن یعنی تا سال 2015 تحقق نیافته است. در اجلاس عالی سران کشورها در سازمان مللمتحد که در سپتامبر ۲۰۱۵ در نیویورک تشکیل گردید، سند چشمانداز سال۲۰۳۰ تصویب شد و رهبران کشورها متعهد شدند از اول ژانویه ۲۰۱۶، برنامهریزی لازم را جهت عملیاتی کردن اهداف این دستور کار و ادغام آن در سیاستهای کلان ملی مربوط به توسعه پایدار انجام دهند. هدف فراگیری که در چارچوب عمل آموزش۲۰۳۰ مورد تأکید قرار گرفته است: تضمین آموزش با کیفیت، برابر و فراگیر و ترویج فرصتهای یادگیری مادامالعمر برای همه است. بر این اساس، دولتها مکلف شدهاند از تمامی ابزارها برای تحقق این هدف استفاده کنند. . دولت آخوند روحانی نیز در زمستان گذشته با تصویب نامه شماره 52913/76403، اجرای برنامه آموزش 2030 را که در نشست اینچئون کره جنوبی با حضور وزرای آموزش و پرورش، برای همه کشورها تصویب شده بود را مورد تصویب قرار داد.
با اینهمه باند خامنهای به مخالفت برخاستند و سرانجام خود خامنهای روز (یکشنبه 17 اردیبهشت) گفت: ”این سند 2030 یونسکو و از این قبیل، چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند زیر اینها شانه قرار بدهد و تسلیم شود“.
حالا چرا خامنهای با سند چشمانداز توسعه آموزشی سال ۲۰۳۰ یونسکو مخالفت کرد در حالیکه سه ماه قبل دولت آخوند روحانی همین سند را تصویب کرده بود؟
این سؤال دو جواب دارد، یکی علت طرح آن در حالا حاضر جنبه سیاسی دارد به این معنا که در ایام نمایش انتخاباتش یک نمره منفی به روحانی داده که حق نداشتید، چنین سندی را امضا کنید، یک جنبه محتوایی هم دارد که اساساً چرا با چنین سندی مخالفت میکند، مگر در این سند چه چیزی وجود دارد؟
آن چیزی که ارتجاع ولایت فقیه بیش از همه در برابرش واکنش نشان داده، بحث پیشبرد برابری جنسیتی در امر آموزش در سند چشمانداز یونسکو است که همه کشورها هم امضا کردند. در تاریخ 12بهمن ۹۵۵ خبرگزاری حکومتی فارس مصاحبهیی دارد با فردی به نام کبری خزعلی عضو شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی رژیم، از باند خامنهای که او در این مصاحبه علت مخالفت خامنهای را اینطور توضیح داده که خامنهای گفته است: «بنده این توسعه غربی را به هیچوجه قبول ندارم؛ پایههایش غلط است، مبانیاش غلط است، بسیاری از فروعاتش غلط است» و در مورد هدف 5 برنامه توسعه پایدار که برابری جنسیتی در امر آموزش است نیز خامنهای گفته است: «یکی از بزرگترین خطاهای تفکر غربی در مورد مسأله زن همین عنوان برابری جنسیتی است» ؛ پس موضوع نفوذ غربیها و غیره که حول و حوش آن جار و جنجال راه انداختند ، حرفهای توخالی بیشتر نیست و اساساً موضوع مورد وحشت رژیم همین برابری جنسیتی است. که در این سند دولتها را موظف کرده که باید سیستم آموزشی خود را بر اساس برابری جنسیتی و برابری فرصتهای آموزشی بگذارند.
البته خامنهای و باندش میگویند که ما فرهنگ خودمان را داریم و هیچ دلیلی ندارد که برویم سندی را امضا کنیم که دیگران برای ما نسخه پیچیدند و فرهنگ ما را تخریب میکند؟
طبعاً برای یکی از بیفرهنگترین نظامهای ارتجاعی روی زمین، دم زدن از فرهنگ گزافهای بیش نیست، اما برابری جنسیتی یک مقوله جهانشمول و اصل بنیادین حقوقبشر مربوط میشود. این دجالگری که اینها در مورد مواد جهانشمول حقوقبشر دارند، تنها مختص آموزش و پرورش نیست. ارگانهای حقوقبشری در دنیا سؤال میکنند که آقا شما چرا شکنجه میکنید؟ چرا قربانیان نظام خودتان را اعدام میکنید؟ چرا بیخودی دستگیر میکنید؟ چرا دست و پا میبرید و چشم در میآورید؟ میگویند فرهنگ ما این است. البته فرهنگ پوسیده و متعفن ارتجاعی! ببینید در این مورد هم باز یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی رژیم به اسم رحیم پور ازغدی که علیه سند ۲۰۳۰ یونسکو صحبت کرده بخش مهمی از صحبتهایش اعتراض به این است که در این سند علاوه بر برابری جنسیتی، حجاب اجباری را هم منتفی میکند و میگوید: «بر اساس همینها هر سال ما را تحت عنوان نقض حقوقبشر محکوم میکنند». (خبرگزاری حکومتی تسنیم ۲۴ اسفند ۹۵)
بنابراین اختاپوس ولایت فقیه در برابر حداقلهایی که جامعه جهانی برای پیشرفت آموزش و پرورش به تصویب رسانده بهخصوص برابری جنسیتی دستگاه خودش را در خطر دیده. اتفاقاً رژیم آخوندی بهدلیل همین افکار پوسیده ارتجاعیش یکی از بدترین کشورهای دنیا بهلحاظ آموزش و پرورش و آموزش عمومی است و اینهمه هم که فرهنگ فرهنگ میکند ایران را بسیار هم عقب نگه داشته است.
هم مردم دیدند که در همین مناظره نمایش انتخاباتی اخیر آخوند جلاد رئیسی، آمار ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار بیسواد مطلق را داد.
علی باقرزاده رئیس نهضت سوادآموزی رژیم آماری که به یونسکو داده «یک میلیون و ۳۰۰ هزار بیسواد مطلق هستند». (خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۸ شهریور ۹۵)
«بر اساس آمارهای جهانی ۱۳ درصد جمعیت ایران سواد خواندن و نوشتن ندارند، حدود ۹ میلیون نفر در ایران بیسواد هستند، در ایران حدود ۸۷ درصد در سال ۱۳۹۵ بیسواد بودهاند». (سایت حکومتی عیار آنلاین 29 تیر 95)
«رئیس سازمان نهضت سوادآموزی با اشاره به اینکه ۲۰ میلیون نفر بیسواد مطلق و کم سواد که سطح سواد آنها تا دوره ابتدایی است، در کشور داریم، گفت: کودکان کار، کودکان معلول و بد سرپرست و بیسرپرست بیشتر از چرخه تحصیل باز میمانند» (خبرگزاری تسنیم23 اردیبهشت 93)
همین مهره رژیم اضافه میکند: «از میان جمعیت 70 میلیونی کشور حدود 30 میلیون نفر سطح سوادشان حداکثر تا دوره راهنمایی است. از این میان حدود ۳.۵ میلیون نفر بیسواد مطلق در کشور وجود دارد و تمام این آمارها در شرایطی گزارش شده است که نهضت سوادآموزی در کشور فعالیت میکند و تا پایان برنامه پنجم توسعه بیسوادی در گروه سنی 10 تا 49سال باید ریشه کن شود». که البته برنامه پنجم بهاصطلاح توسعه رژیم هم تمام شد و نه تنها بیسوادی ریشه کن نشد، بلکه بیشتر هم شده است.
البته علت آمارهای متناقض در مورد بیسوادی آن هم تنها ظرف دو سه سال از طرف یک مرجع حکومتی یعنی نهضت سوادآموزی در رژیم آخوندی مسالهای طبیعی است زیرا اگر دقت شود آن آمارهایی که رو به یونسکو هست و میخواهد رده کشور را در سطح جهان جزو کشورهای با سواد نشون بدهد آمار یک میلیون و ۳۰۰ هزار بیسواد مطلق میدهد. آنجایی که میخواهد بودجه بگیرد و به اسم ریشه کن کردن بیسوادی مردم را غارت کند، آمار ۱۰ میلیون و ۲۰ میلیون و ۳۰ میلیون بیسواد میدهد. در دنیا امروزه بسیاری از کشورهایی که بسا بسا از ایران عقبتر و کم درآمدتر بودند بیسوادی را در کشورشان ریشه کن کردند. از جمله:
در حالیکه بر اساس همین آمار پر از تناقض رژیم، آمار بیسوادی در ایران ۱۳درصد و آمار باسوادان ۸۷ درصد است. در جمهوری آذربایجان ۹۹ درصد، در عمان ۹۴ درصد، بحرین ۹۵ درصد، قطر ۹۷درصد، عربستان ۹۵درصد جمعیت باسواد دارند. در کشورهای نامبرده، بعضاً مدارس جدید از ۶۰-۷۰ سال قبل تشکیل شده، بیسوادی در کشورهایشان به صفر نزدیک شده. اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها که سابقه ساخت مدارس جدید در آن به ۱۵۰ سال پیش میرسد، وضعیت از همه عقبتر است.
واقعیت این است که سواد و آموزش امروزه بهعنوان یکی از پایههای اصلی توسعه پایدار کشورها به حساب میآید که اتفاقاً در سند ۲۰۳۰ یونسکو هم روی این انگشت گذاشته شده است. از شعارهای بیخاصیت و دجالگرانه رژیم در مورد سواد آموزی که بگذریم، ببینیم، بهطور واقعی میزان ارزش گذاری به مسأله سواد و سواد آموزی، خودش را در چه چیزهایی نشان میدهد:
یک قلم بیکاری ۵ میلیون فارغالتحصیل چه پیامی دارد؟ یک قلم دستفروشی میلیونها دانشجو و فارغالتحصیل چه پیامی دارد؟ مگر نه اینکه نوجوانها و جوانها و خانوادهها میگویند چه فایده دارد، این همه درس بخوانی بعد هیچ بدرد نخورد؟
یک قلم فقر معلمان و دو شغله و سه شغله بودنشان و حتی دستفروشی آنها چه معنایی دارد؟ جز اینکه الگو کودکان و نوجوانان که همیشه معلمان آنها هستند، میگویند که درس خواندن چه فایدهای دارد؟
یک قلم ضدیت رژیم آخوندی با سواد دختران و زنان هست. الآن آمار زنان و دختران بیسواد در کشور بر اساس آمارهای رژیم ۱۸ درصد هست. بعد حتی دخترانی که درس میخوانند و تا دانشگاه میروند و فارغالتحصیل میشوند هم زیر بمباران جنگ روانی رژیم قرار دارند که مسئولیت اصلی زن خانه داری است، به همین دلیل دختر دانشجو بعد از ۱۸ سال درس خواندن باید خانهنشین شود، کما اینکه الآن نزدیک به ۵۰ درصد دختران فارغالتحصیل بیکارند. به راستی این چه پیامی میدهد؟
یکی دیگر از مهمترین علل گسترش بیسوادی در ایران، سیاستهای جنگافروزانه و صدور ارتجاع و بنیادگرایی است که بودجهیی برای سواد آموزی و امر آموزش و ارتقاء آن باقی نمیگذارد. الآن در سوریه و یمن و عراق و لبنان همه شاهدند و قبلاً هم علی باقرزاده رئیس نهضت سوادآموزی در تاریخ 17شهریور ۹۳ در سایت حکومتی مهرخانه گفته بود: «در طول دوران جنگ تحمیلی بیشتر بودجه کشور صرف هزینههای دفاعی میشد و جنگ مهمترین مسأله کشور بود که باعث میشد سایر امور کشور از جمله سوادآموزی مورد کمتوجهی قرار گیرد. پس از پایان جنگ تحمیلی نیز بهدلیل خرابی کشور بیشتر امکانات، در جهت سازندگی قرار گرفت».
بنابراین آری، تا وقتی این رژیم هست از سوادآموزی خبری نیست و وحشتزدگی ولیفقیه ارتجاع از سند 2030 یونسکو و برابری جنسیتی در آموزش و پرورش ریشهاش روشن است.
در پایان توجه به برنامه ۱۰ مادهای خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران که ۴ سال پیش در اجتماع صدهزار نفری ایرانیان در پاریس ارائه کردند (یعنی سه سال قبل از تصویب سند 203 یونسکو)، روشنگر دو نگرش و رویکرد 1800 درجه متفاوت با این موضوع مهم است. در بند ۵ طرح ۱۰ مادهای خانم رجوی از جمله آمده است:
«5- ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، معتقدیم و هر گونه اَشکال تبعیض علیه زنان، ملغی خواهد شد و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، تحصیل و اشتغال، برخوردار خواهند بود.
۷- ایران فردا کشور احترام به حقوقبشر است. ما متعهد به «بیانیه جهانی حقوقبشر» و میثاقها و کنوانسیونهای بینالمللی از جمله: «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، «کنوانسیون علیه شکنجه» و «کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» می باشیم.
ایران فردا، کشورِ برابری همه ملیتهاست. ما بر خودمختاری کردستان ایران که طرح آن را شورای ملی مقاومت تصویب کرده، تأکید داریم. زبان و فرهنگ هموطنان ما از هر ملیتی که هستند، در زمره سرمایههای انسانی تمام مردم این کشور است که باید در ایران فردا ترویج شود و گسترش پیدا کند.
۸- ما مالکیت شخصی، سرمایهگذاری خصوصی و بازار آزاد را بهرسمیت میشناسیم و این اصل را پیشاروی خود داریم که چه در اشتغال و چه در کسب و کار، تمام مردم ایران باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر