انتخابات در یک سیستم دموکراتیک وسیله ایست با مشارکت همهجانبه و بیقیدوشرط مردم برای تنظیم قوانین و یا انتخاب رهبران ملی که مجری قوانین کشور باشند، صورت میگیرد. کشور هائی که سیستم حکومتی بر اساس سرکوب و اعدام و ارعاب و خشونت سازمانیافته، سوءاستفاده از دین برای مشروع جلوه دادن همین اعمال و تلاش برای جهانی کردن همین عقیده (صدور انقلاب به عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان و دستیابی به مکه ...)، عدم ثبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، برتریجوئی طبقاتی و یا مذهبی (حکومت خواص)، نبود ثبات شغلی و کاری، تحمیل ملت جهت پذیرفتن عقیده یا دین و یا حزب واحد (حکومت ولایتفقیه بر پایه دین)، دولتی کردن برنامه اقتصادی با نیازهای اعتقادی و ایدئولوژیک حکومت... که پیشتر از رژیم این برنامهها در ایتالیا توسط موسولینی و در آلمان توسط حکومت فاشیسم نازی هیتلر اعمال کردند که منجر به فجایع جنگ دوم جهانی شد.
اما عجیب این نیست که ولیفقیه از حافظه فراموشکار ملت محروم و مجبور سوءاستفاده میکند. بلکه فاجعه در اینستکه کشورهای قربانی هیتلر که 70 میلیون کشته دادهاند میخواهند نمایش متعفن خامنهای را با هزینه حیثیت ملل خود مشروع جلوه دهند. دستان خونآلود رژیم را که به خون میلیونها انسان بیگناه در خاورمیانه و جهان آلوده است را شستشو دهند. وگرنه این نمایش چه مسئلهای از یک رژیم توتالیتر حل میکند. از کی تابحال رژیم بند دموکراسی و یا اجرای قانون بود که حالا باشد. وراجیها و لفاظی های ولیفقیه و کارگزاران آنها قبل و بعد از هر نمایش انتخابات گویای تمامعیار همین نمایشات است.
البته همه این حقهبازیهای پیچیده در پس پرده دین "اسلام شیعه " و دستگاه فاسد و مستبد دینی به خاطر "حفظ دین اسلام " حادث میشود که ازجمله مقبول و معطوف استعمار و مماشات گران غرب است که جای بحث آن اینجا نیست. ولی در باطن جای صد سخن دارد که چاپیدن ملک و مملکت و دارائیهای زمین و زیرزمین و غارت تمدن و فرهنگ ایرانزمین، به اسارت کشیدن ناموس و قاموس و جوانان و فرهیختگان ... این کشور گوشهای از آن است.
در مقالات گذشته پروسه انتخابات را که چگونه 12 مرد خبیث در مجلس "تشخیص مصلحت نظام به سرکردگی ولیفقیه مردم را تحت دستهبندیهای نرمتن و سختسر و معتدل سر کار گذاشته ان تا خبیثترین کاندیداها را از رذلترین اقشار اجتماعی در ایران را برای کاندیدای ریاست جمهوری " تعیین صلاحیت " کنند را افشاء کردهایم
حالا باید دید این موجودات پلید (رئیسجمهورها) با اختیارات محدود خود که در اصول همین قانون اساسی تعیینشده است چگونه باید با بکار گیری اصل 3 به اهداف اصل 2 قانون اساسی ولایتفقیه که در زیر مشخصشده نائل گردند.
اصل 2 ـ جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
1 ـ خدای یکتا (لاالهالاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2 ـ وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3 ـ معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان بهسوی خدا.
4 ـ عدل خدا در خلقت و تشریع.
5 ـ امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
6 ـ کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه:
الف ـ اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلامالله علیهم اجمعین.
ب ـ استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها.
ج ـ نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.
گویند روزی آخوندی در بالای منبر از زیبائی بهشت داد سخن میداد تا مستمع را بر سر کار آورد. ولی او هم مثل آخوندهای حمار امروزی که فکر میکرد همه مقهور لفاظی وی میشوند، از سختیهای گذر از پل صراط گفت که پلی است طویل لاکن از مو باریکتر و از تیغ براّ تر است. شنوندهای گفت آقا پس بگو گذر از پل غیرممکن است.
حالا این دزدهای "اصلح " که خاک این کشور و پنج کشور دیگر را به توبره کشیدند چگونه میخواهند به دستاوردهای اصل 2 برسند در حالی است که امامجمعه آن تاکید میکنند در حکومت فساد نهادینه است و اکثریت ای ملت برای شام شب هم دستوپنجه نرم میکنند.
اصل 3 ـ دولت جمهوری اسلامی (نه ولیفقیه تاکید از من) ایران موظف است برای نیل بهاهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:
1 ـ ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.
2 ـ بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر.
3 ـ آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.
4 ـ تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.
5 ـ طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب.
6 ـ محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی.
7 ـ تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون.
8 ـ مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش.
9 ـ رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی.
10 ـ ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور.
11 ـ تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.
12 ـ پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.
13 ـ تأمین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها.
14 ـ تأمین حقوق همهجانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.
15 ـ توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم.
... پایان سیتات
من بهمین دو اصل قانون اساسی رژیم بسنده میکند که سازمان مجاهدین خلق آن را تحریم کرده بودند و در روز انتخابات به آن رأی ندادند و آقای مسعود رجوی هم به همین جرم افتخارآمیز و شجاعانه با این جمله خمینی که "کسی که رأی نداده حق نظر ندارد " از کاندید شدن اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری منع شد. حالا شمارا رجوع میدهم خود سایر اصول قانون اساسی همین نظام را بخوانید بعد برای فرزندان خود توضیح دهید چرا میروید پای صندوق رأی، شرف و حیثیت خود را در گرو جانورانی میگذارید که خودشان متهم بدزدی و فساد و آدمکشی هستند. تازه وقتیکه دوران ریاست جمهوری را شروع میکنند سلف خود را متهم به دزدی میکنند که "خزانه خالی است ". وقتی دورانشان بسر میرسد تازه از جانب خلف خود به همان جایگاه دزدان مشرف میشوند و این سلسله همچنان در 38 سال گذشته ادامه داشته است. چنانچه از روی جهالت یا دعوای جناحی بخواهند به دزدیهای روسای جمهور گذشته بپردازند از طرف "رهبر معظم " مورد بازخواست قرار میگیرد که ذهن مردم را مغشوش نکنید چون خود او غافله سالار این دزد بازار است.
چرا جو گیر میشوید ای ملت شریف؟
مگر این باندهای دزد همیشه در حاکمیت چه فرقی باهم دارند؟ روباه بنفش در سخنرانی خود از احمدینژاد شکایت دارد که " میلیاردها دلار از پول نفت را برای دور زدن تحریمها معلوم نیست چکار کرده است " (رقم 750 میلیارد دلار است توسط مقامات همین دولت روحانی هم بارها تکرار شده است). روحانی هم مثل اسلاف خود ملت ایران را چهار سال سر کار گذاشت که دورهاش این روزها سر میرود. او قرار بود " 100 روزه معضلات کشور را اعم از اقتصادی و بیکاری و حقوق بشر... را سر سامان دهد "؛ و حالا هم دارد خود را برای چهار سال دیگر با تبلیغات و آمار سازیهای جعلی با وعده برجامهای جدید شقالقمر کند. لابد پس از سپری کردن دوران 4 ساله بعد است که میخواهند به درجه " فتنه گران و توطئه چینان و رفو زه شدگان " به جمع احشام خواص ولیفقیه ارتقاء درجه یافته یا به حصر برود یا در بستر استخر خفه شود ...
یک آمار سرانگشتی!
رییسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: - اصل ۱۱۵
ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
در " انتخابات ریاست جمهوری " قبلی که روحانی از کیسه علی گدا درآمد تقریباً 51 میلیون نفر رأیدهنده واجد شرایط در ایران وجود داشت. اگرچند میلیون هم اضافهشده باشند (خطای آمار بگیریم) میتوانید خود بر اساس دادهها ذیل حدس بزنید که این فرقه علی گدا که جملگی از فسیلهای بقایای تکحزبی جمهوری اسلامی متلاشیشده که بر ارتجاع اسلامی و بنیادگرائی خرافه بناشده است که بر کشور چنگ انداخته و روزگار مردم را سیاه کرده چند نفرند؛ و کاندیدای آنها منافع چند نفر ایرانی را تأمین میکند
از همین اصل 115 مشخص میشود این رئیسجمهور باید مرد باشد (رجال) پس 50 درصد جمعیت جامعه زنان ایران دارای کاندید نیستند.
از اینکه گذر کنیم مارسیم به تصفیهخانه بعدی یعنی ولایتفقیه را قبول داشته باشند (مبانی جمهوری اسلامی). با در نظر گرفتن تنفرمردم از ولایتفقیه باید یقین داشت که نباید تعداد زیادی در ایران باشند که از کاندیدهای او حمایت کنند (در نمایشات گذشته تمامی کاندیدهای ولیفقیه که از فیلتر تشخیص مصلحت او گذشته بودند جملگی رفو زه شدند)؛ و بعد هم شیعه اثنی عشری باشند (مذهب رسمی کشور). بنابراین اقلیتهای مذهبی مثل مسلمانان سنی مسیحی و کلیمی و زرتشتی و بهایی نمیخوانند در انتخابات کاندیدی داشته باشند. از آمار سکولارها و لائیک و ماتریالیست کشور که (در آمار کل کشور جمعیت مسلمان محسوب شدهاند) هم آمار دقیقی در دست نیست.
بنابراین دموکراتیک نبودن این نمایش مبرهن است هیچ حزب و سازمان اپوزسیون یا از مخالفان عقیدتی و قومی این رژیم حق داشتن کاندید را ندارند و شبیه انتخابات درون یک حزب آنهم از نوع غیر دموکراتیک و ارتجاعی است تا انتخاب یک رئیسجمهور. نامشروع بودن این انتخابات و همه انتخابات گذشته رژیم بدون استثنا بر طبق همین آمار سرانگشتی مبرهن و آشکار است. این بازی که هردوسال در میان برای مجلس و یا رئیسجمهوری تکرار میشود تا ساعت یازده شب در روز انتخابات تمدید میشود و از هرچه هوا تاریکتر میشود بر " امت همیشه در صحنه " در صف انتخابات افزون میگردد، ولی در طول روز که معمولاً جمعه هم هست سوتوکور است، دارای اهمیت فراوان برای دو گروه است.
همانطور که در بالا قید شد برای ولیفقیه حیاتی است. مگر این تئاتر را در روز بعد از انتخابات نمیبینید چگونه سید علی در تلویزیونهای مماشات گران بادی به غبغب میاندازد که بله " این رأی درواقع به مشروعیت نظام بود یعنی به خودش بود "؛ و امسال هم از پیشاپیش آن را پیشخرید کرده که " بنده مسئول مطالبات مردم " هستم دانسته و یا ندانسته خویشتن را به درجه اپوزسیون رژیم تنزل داد. از طرفی روحانی هم خود را مجری اوامر ملوکانه دانسته " که بدون رهنمود او آب هم نمیخورد " شکستهنفسی فرمودند و مدال طلای فساد حکومتی و شکستهای درون و بیرون مرزی حکومتی را آگاهانه به گردن ایشان انداخت. حالا مانده ملتی که هم رهبر و هم رئیسجمهورش از خود سلب مسئولیت میکنند. رأی دادن به درد چی میخورد؟
درواقع برگزاری این خیمهشببازی برای جبهه مماشات و استعمار از شام شب واجبتر است چون ماهها سنگ برجام که اکنون به سم در جام تبدیل شده را بر سینه زدند و بر طبل توخالی " اعتدال " کوبیدند تا قراردادهای میلیاردی با رژیم مرتکب به انواع جنایات ازجمله جنایت علیه بشریت را برای مردم کشورهای خود، مشروع جلوه دهند.
چگونه میشود تنور انتخابات را گرم کرد؟ چرا اینهمه هزینه و آبروریزی؟ ا
اما برای گرم نگهداشتن تنور انتخابات مثل تنور جنگ بقول شیخ فری "باید هیجان و شوق مردم ایجاد کرد ". البته اینم کار آخوندهای بدون عمامه در فرنگ است که یکییکی دارند این روزها در خارجه کباب میشوند. معمول تاکنون رسم بر این بود یک درندهخو را در مقابل یک یا چند تا پاپا نوئل دجال و خندان (مثل خاتمی و شیخ فری) در رادیو و تلویزیونهای رژیم در داخل و فارسیزبان خارجی به جنگ هم میبردند. و در مردم این ترس را ایجاد میکنند که وای اگر این دیو سختسر (خراسان) پایش به ریاست جمهوری برسد.
صدالبته هرچه آن دیو خراسان جنایتکارتر باشد چهره نرمتنان دجال معصومتر میشود. مثل این روباه بنفش که در جنایت ودجالبازی چهره آفاق است در آدمکشی چه در ایران و چه در کشورهای همسایه دستکمی از ولینعمت خود ندارد؛ اما وقتی در مقابل برگزیده ولیفقیه " جلیلی " قرار میگیرد دیگر گذشتهاش که بیش از 20 سال گذشته در شورای امنیت نظام عضو و یا دبیر بوده و در تمامی عملیات تروریستی در خارج هم نقش تعیینکننده داشته است فراموش میشود مطبوعات جبهه مماشات از او برهای میسازند که قرار است گرگی او را بدرند، شور و شوق اینگونه شعلهور میشود...
اما همانطور که بارها از زبان سیاستمداران تجار پیشه شنیدهایم در سیاست بخصوص در غرب به گذشته افراد برنمیگردند بلکه به آینده چشم میدوزند. دنیا را چه دیدی شاید همین روزها جانی بالفطره ابراهیم رئیسی را در پشت تریبونهای ملل متحد مشاهده کردیم، اگر نظام همین ماههای پیش رو جان به عزرائیل ندهد. از بهایش پیداست که او و سید علی را در پشت تربونال دادگاه بینالمللی میبینیم..
نتیجه رأیگیری هرچه باشد از کوزه همان تراود که نیاز جبهه مماشات و رهبر در اوست. درنهایت خامنهای با ضریبی چند برابر نتیجه انتخابات را بر روی میز مماشات گران میگذارید تا تضمین امنیتی از غرب دریافت کند البته با مقداری ناچیز چند تریلی دلار و طلا)؛ و این قراردادی بود که تاکنون بین دو جبهه رژیم تروریست و جبهه مماشات نوشته یا نانوشته جریان داشت؛ که صدالبته گهی گوشه چشمی از دریچه حقوق بشر بر ملت تحت ستم نظری میافکندند که بر ساختار حکومت هم ترکی وارد نکند؛ یعنی نه سیخ بسوزد نه کباب. اینگونه بود که در غرب با ایجاد ترس از " تقویت سختسران " سیاست رفرم موعود را تبلیغ کردند و بدینوسیله 38 سال جماعتی دزد و فاسد را بر مردم ما تحمیل کردند اما علیرغم توافق برجام رژیم نتوانست خود را تثبیت کند. و حالا هم اوضاعش از هر زمان دیگر بیشتر قمر در عقرب است.
پس چه باید کرد؟
رژیم میداند که برای داغ کردن تنور انتخابات باید چند چهره آدمکش و ضحاک را وارد میدان کند. اگر نکند که میداند کسی برای رأی دادن نمیآیند تاکنون هم رژیم با همین بازی " رأی اعتراضی " تعدادی را به میدان نمایش انتخابات البته به کمک رادیوتلویزیونهای بیگانه آورد؛ اما رژم چارهای ندارد باید برای ماندن در حکومت این ریسک بودونبود را بپذیرد تا تضمین امنیتی یک دوره دیگر را دریافت کند. رژیم دارد با آوردن قصاب خراسان و قاتل جوانان ایران دست به بزرگترین ریسک تاریخ حیات خود میزند. وقوع یک حادثه ناگوار برای امنیت رژیم چیزی مشابه قیام 88، علیرغم تهدیدات رژیم، با در نظر گرفتن تغییر دوران بهدوراز انتظار نیست بنابراین:
کار بسیار آسان اینستکه در روز نمایش انتخابات هر کاری را انجام دهید بهجز رأی دادن. مطمئن باشید در تغییر دوران این بزرگترین و راحتترین کاراست. آخرین میخی خواهد بود بر تابوت حکومت ولایتفقیه.
اما باید در مقابل نیاز "مرگ یا زندگی" در این انتخابات برای رژیم، باید با پذیرش مسئولیت ملی که ایران متعلق به همه ایرانیان است نه قشر (خواص) رژیم را به مرگ مجبور کنیم نه به ادامه زندگی. خون شهدای خلق سرخی صورتتان باد. زردی ننگ و ذلت از آن دار و دسته ولیفقیه و حامیان بینالمللی آنها. ما روزی رأی میدهیم که زندانیان سیاسی کشور ما که نماینده عقاید همه ایرانیاناند از بند آزاد شوند آن روز ایران آزاد است. البته که رأی منهم مثل آقای مسعود رجوی سرنگونی است.
البته همه این حقهبازیهای پیچیده در پس پرده دین "اسلام شیعه " و دستگاه فاسد و مستبد دینی به خاطر "حفظ دین اسلام " حادث میشود که ازجمله مقبول و معطوف استعمار و مماشات گران غرب است که جای بحث آن اینجا نیست. ولی در باطن جای صد سخن دارد که چاپیدن ملک و مملکت و دارائیهای زمین و زیرزمین و غارت تمدن و فرهنگ ایرانزمین، به اسارت کشیدن ناموس و قاموس و جوانان و فرهیختگان ... این کشور گوشهای از آن است.
در مقالات گذشته پروسه انتخابات را که چگونه 12 مرد خبیث در مجلس "تشخیص مصلحت نظام به سرکردگی ولیفقیه مردم را تحت دستهبندیهای نرمتن و سختسر و معتدل سر کار گذاشته ان تا خبیثترین کاندیداها را از رذلترین اقشار اجتماعی در ایران را برای کاندیدای ریاست جمهوری " تعیین صلاحیت " کنند را افشاء کردهایم
حالا باید دید این موجودات پلید (رئیسجمهورها) با اختیارات محدود خود که در اصول همین قانون اساسی تعیینشده است چگونه باید با بکار گیری اصل 3 به اهداف اصل 2 قانون اساسی ولایتفقیه که در زیر مشخصشده نائل گردند.
اصل 2 ـ جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
1 ـ خدای یکتا (لاالهالاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2 ـ وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3 ـ معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان بهسوی خدا.
4 ـ عدل خدا در خلقت و تشریع.
5 ـ امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
6 ـ کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه:
الف ـ اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلامالله علیهم اجمعین.
ب ـ استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها.
ج ـ نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.
گویند روزی آخوندی در بالای منبر از زیبائی بهشت داد سخن میداد تا مستمع را بر سر کار آورد. ولی او هم مثل آخوندهای حمار امروزی که فکر میکرد همه مقهور لفاظی وی میشوند، از سختیهای گذر از پل صراط گفت که پلی است طویل لاکن از مو باریکتر و از تیغ براّ تر است. شنوندهای گفت آقا پس بگو گذر از پل غیرممکن است.
حالا این دزدهای "اصلح " که خاک این کشور و پنج کشور دیگر را به توبره کشیدند چگونه میخواهند به دستاوردهای اصل 2 برسند در حالی است که امامجمعه آن تاکید میکنند در حکومت فساد نهادینه است و اکثریت ای ملت برای شام شب هم دستوپنجه نرم میکنند.
اصل 3 ـ دولت جمهوری اسلامی (نه ولیفقیه تاکید از من) ایران موظف است برای نیل بهاهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:
1 ـ ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.
2 ـ بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر.
3 ـ آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.
4 ـ تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.
5 ـ طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب.
6 ـ محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی.
7 ـ تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون.
8 ـ مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش.
9 ـ رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی.
10 ـ ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور.
11 ـ تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.
12 ـ پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.
13 ـ تأمین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها.
14 ـ تأمین حقوق همهجانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.
15 ـ توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم.
... پایان سیتات
من بهمین دو اصل قانون اساسی رژیم بسنده میکند که سازمان مجاهدین خلق آن را تحریم کرده بودند و در روز انتخابات به آن رأی ندادند و آقای مسعود رجوی هم به همین جرم افتخارآمیز و شجاعانه با این جمله خمینی که "کسی که رأی نداده حق نظر ندارد " از کاندید شدن اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری منع شد. حالا شمارا رجوع میدهم خود سایر اصول قانون اساسی همین نظام را بخوانید بعد برای فرزندان خود توضیح دهید چرا میروید پای صندوق رأی، شرف و حیثیت خود را در گرو جانورانی میگذارید که خودشان متهم بدزدی و فساد و آدمکشی هستند. تازه وقتیکه دوران ریاست جمهوری را شروع میکنند سلف خود را متهم به دزدی میکنند که "خزانه خالی است ". وقتی دورانشان بسر میرسد تازه از جانب خلف خود به همان جایگاه دزدان مشرف میشوند و این سلسله همچنان در 38 سال گذشته ادامه داشته است. چنانچه از روی جهالت یا دعوای جناحی بخواهند به دزدیهای روسای جمهور گذشته بپردازند از طرف "رهبر معظم " مورد بازخواست قرار میگیرد که ذهن مردم را مغشوش نکنید چون خود او غافله سالار این دزد بازار است.
چرا جو گیر میشوید ای ملت شریف؟
مگر این باندهای دزد همیشه در حاکمیت چه فرقی باهم دارند؟ روباه بنفش در سخنرانی خود از احمدینژاد شکایت دارد که " میلیاردها دلار از پول نفت را برای دور زدن تحریمها معلوم نیست چکار کرده است " (رقم 750 میلیارد دلار است توسط مقامات همین دولت روحانی هم بارها تکرار شده است). روحانی هم مثل اسلاف خود ملت ایران را چهار سال سر کار گذاشت که دورهاش این روزها سر میرود. او قرار بود " 100 روزه معضلات کشور را اعم از اقتصادی و بیکاری و حقوق بشر... را سر سامان دهد "؛ و حالا هم دارد خود را برای چهار سال دیگر با تبلیغات و آمار سازیهای جعلی با وعده برجامهای جدید شقالقمر کند. لابد پس از سپری کردن دوران 4 ساله بعد است که میخواهند به درجه " فتنه گران و توطئه چینان و رفو زه شدگان " به جمع احشام خواص ولیفقیه ارتقاء درجه یافته یا به حصر برود یا در بستر استخر خفه شود ...
یک آمار سرانگشتی!
رییسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: - اصل ۱۱۵
ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
در " انتخابات ریاست جمهوری " قبلی که روحانی از کیسه علی گدا درآمد تقریباً 51 میلیون نفر رأیدهنده واجد شرایط در ایران وجود داشت. اگرچند میلیون هم اضافهشده باشند (خطای آمار بگیریم) میتوانید خود بر اساس دادهها ذیل حدس بزنید که این فرقه علی گدا که جملگی از فسیلهای بقایای تکحزبی جمهوری اسلامی متلاشیشده که بر ارتجاع اسلامی و بنیادگرائی خرافه بناشده است که بر کشور چنگ انداخته و روزگار مردم را سیاه کرده چند نفرند؛ و کاندیدای آنها منافع چند نفر ایرانی را تأمین میکند
از همین اصل 115 مشخص میشود این رئیسجمهور باید مرد باشد (رجال) پس 50 درصد جمعیت جامعه زنان ایران دارای کاندید نیستند.
از اینکه گذر کنیم مارسیم به تصفیهخانه بعدی یعنی ولایتفقیه را قبول داشته باشند (مبانی جمهوری اسلامی). با در نظر گرفتن تنفرمردم از ولایتفقیه باید یقین داشت که نباید تعداد زیادی در ایران باشند که از کاندیدهای او حمایت کنند (در نمایشات گذشته تمامی کاندیدهای ولیفقیه که از فیلتر تشخیص مصلحت او گذشته بودند جملگی رفو زه شدند)؛ و بعد هم شیعه اثنی عشری باشند (مذهب رسمی کشور). بنابراین اقلیتهای مذهبی مثل مسلمانان سنی مسیحی و کلیمی و زرتشتی و بهایی نمیخوانند در انتخابات کاندیدی داشته باشند. از آمار سکولارها و لائیک و ماتریالیست کشور که (در آمار کل کشور جمعیت مسلمان محسوب شدهاند) هم آمار دقیقی در دست نیست.
بنابراین دموکراتیک نبودن این نمایش مبرهن است هیچ حزب و سازمان اپوزسیون یا از مخالفان عقیدتی و قومی این رژیم حق داشتن کاندید را ندارند و شبیه انتخابات درون یک حزب آنهم از نوع غیر دموکراتیک و ارتجاعی است تا انتخاب یک رئیسجمهور. نامشروع بودن این انتخابات و همه انتخابات گذشته رژیم بدون استثنا بر طبق همین آمار سرانگشتی مبرهن و آشکار است. این بازی که هردوسال در میان برای مجلس و یا رئیسجمهوری تکرار میشود تا ساعت یازده شب در روز انتخابات تمدید میشود و از هرچه هوا تاریکتر میشود بر " امت همیشه در صحنه " در صف انتخابات افزون میگردد، ولی در طول روز که معمولاً جمعه هم هست سوتوکور است، دارای اهمیت فراوان برای دو گروه است.
همانطور که در بالا قید شد برای ولیفقیه حیاتی است. مگر این تئاتر را در روز بعد از انتخابات نمیبینید چگونه سید علی در تلویزیونهای مماشات گران بادی به غبغب میاندازد که بله " این رأی درواقع به مشروعیت نظام بود یعنی به خودش بود "؛ و امسال هم از پیشاپیش آن را پیشخرید کرده که " بنده مسئول مطالبات مردم " هستم دانسته و یا ندانسته خویشتن را به درجه اپوزسیون رژیم تنزل داد. از طرفی روحانی هم خود را مجری اوامر ملوکانه دانسته " که بدون رهنمود او آب هم نمیخورد " شکستهنفسی فرمودند و مدال طلای فساد حکومتی و شکستهای درون و بیرون مرزی حکومتی را آگاهانه به گردن ایشان انداخت. حالا مانده ملتی که هم رهبر و هم رئیسجمهورش از خود سلب مسئولیت میکنند. رأی دادن به درد چی میخورد؟
درواقع برگزاری این خیمهشببازی برای جبهه مماشات و استعمار از شام شب واجبتر است چون ماهها سنگ برجام که اکنون به سم در جام تبدیل شده را بر سینه زدند و بر طبل توخالی " اعتدال " کوبیدند تا قراردادهای میلیاردی با رژیم مرتکب به انواع جنایات ازجمله جنایت علیه بشریت را برای مردم کشورهای خود، مشروع جلوه دهند.
چگونه میشود تنور انتخابات را گرم کرد؟ چرا اینهمه هزینه و آبروریزی؟ ا
اما برای گرم نگهداشتن تنور انتخابات مثل تنور جنگ بقول شیخ فری "باید هیجان و شوق مردم ایجاد کرد ". البته اینم کار آخوندهای بدون عمامه در فرنگ است که یکییکی دارند این روزها در خارجه کباب میشوند. معمول تاکنون رسم بر این بود یک درندهخو را در مقابل یک یا چند تا پاپا نوئل دجال و خندان (مثل خاتمی و شیخ فری) در رادیو و تلویزیونهای رژیم در داخل و فارسیزبان خارجی به جنگ هم میبردند. و در مردم این ترس را ایجاد میکنند که وای اگر این دیو سختسر (خراسان) پایش به ریاست جمهوری برسد.
صدالبته هرچه آن دیو خراسان جنایتکارتر باشد چهره نرمتنان دجال معصومتر میشود. مثل این روباه بنفش که در جنایت ودجالبازی چهره آفاق است در آدمکشی چه در ایران و چه در کشورهای همسایه دستکمی از ولینعمت خود ندارد؛ اما وقتی در مقابل برگزیده ولیفقیه " جلیلی " قرار میگیرد دیگر گذشتهاش که بیش از 20 سال گذشته در شورای امنیت نظام عضو و یا دبیر بوده و در تمامی عملیات تروریستی در خارج هم نقش تعیینکننده داشته است فراموش میشود مطبوعات جبهه مماشات از او برهای میسازند که قرار است گرگی او را بدرند، شور و شوق اینگونه شعلهور میشود...
اما همانطور که بارها از زبان سیاستمداران تجار پیشه شنیدهایم در سیاست بخصوص در غرب به گذشته افراد برنمیگردند بلکه به آینده چشم میدوزند. دنیا را چه دیدی شاید همین روزها جانی بالفطره ابراهیم رئیسی را در پشت تریبونهای ملل متحد مشاهده کردیم، اگر نظام همین ماههای پیش رو جان به عزرائیل ندهد. از بهایش پیداست که او و سید علی را در پشت تربونال دادگاه بینالمللی میبینیم..
نتیجه رأیگیری هرچه باشد از کوزه همان تراود که نیاز جبهه مماشات و رهبر در اوست. درنهایت خامنهای با ضریبی چند برابر نتیجه انتخابات را بر روی میز مماشات گران میگذارید تا تضمین امنیتی از غرب دریافت کند البته با مقداری ناچیز چند تریلی دلار و طلا)؛ و این قراردادی بود که تاکنون بین دو جبهه رژیم تروریست و جبهه مماشات نوشته یا نانوشته جریان داشت؛ که صدالبته گهی گوشه چشمی از دریچه حقوق بشر بر ملت تحت ستم نظری میافکندند که بر ساختار حکومت هم ترکی وارد نکند؛ یعنی نه سیخ بسوزد نه کباب. اینگونه بود که در غرب با ایجاد ترس از " تقویت سختسران " سیاست رفرم موعود را تبلیغ کردند و بدینوسیله 38 سال جماعتی دزد و فاسد را بر مردم ما تحمیل کردند اما علیرغم توافق برجام رژیم نتوانست خود را تثبیت کند. و حالا هم اوضاعش از هر زمان دیگر بیشتر قمر در عقرب است.
پس چه باید کرد؟
رژیم میداند که برای داغ کردن تنور انتخابات باید چند چهره آدمکش و ضحاک را وارد میدان کند. اگر نکند که میداند کسی برای رأی دادن نمیآیند تاکنون هم رژیم با همین بازی " رأی اعتراضی " تعدادی را به میدان نمایش انتخابات البته به کمک رادیوتلویزیونهای بیگانه آورد؛ اما رژم چارهای ندارد باید برای ماندن در حکومت این ریسک بودونبود را بپذیرد تا تضمین امنیتی یک دوره دیگر را دریافت کند. رژیم دارد با آوردن قصاب خراسان و قاتل جوانان ایران دست به بزرگترین ریسک تاریخ حیات خود میزند. وقوع یک حادثه ناگوار برای امنیت رژیم چیزی مشابه قیام 88، علیرغم تهدیدات رژیم، با در نظر گرفتن تغییر دوران بهدوراز انتظار نیست بنابراین:
کار بسیار آسان اینستکه در روز نمایش انتخابات هر کاری را انجام دهید بهجز رأی دادن. مطمئن باشید در تغییر دوران این بزرگترین و راحتترین کاراست. آخرین میخی خواهد بود بر تابوت حکومت ولایتفقیه.
اما باید در مقابل نیاز "مرگ یا زندگی" در این انتخابات برای رژیم، باید با پذیرش مسئولیت ملی که ایران متعلق به همه ایرانیان است نه قشر (خواص) رژیم را به مرگ مجبور کنیم نه به ادامه زندگی. خون شهدای خلق سرخی صورتتان باد. زردی ننگ و ذلت از آن دار و دسته ولیفقیه و حامیان بینالمللی آنها. ما روزی رأی میدهیم که زندانیان سیاسی کشور ما که نماینده عقاید همه ایرانیاناند از بند آزاد شوند آن روز ایران آزاد است. البته که رأی منهم مثل آقای مسعود رجوی سرنگونی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر