۱۳۹۶ تیر ۱۷, شنبه

نگاهی به تعادل قوای موجود بین مردم و رژیم ایران


 38سال پس از انقلاب، آمار فقیر و غنی این مملکت چه وضعی داره؟ 
الآن خط فقر در کجای هرم اجتماعی جامعه ایران رسم شده؟
در پایین هرم؟ میانه آن؟ یا در فوقانی‌ترین قسمت آن؟
آن عدد 4درصدی که پاسدار قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌گفت، حقیقتاً چه بود؟            ,

روز 15تیر 96خبرگزاری حکومتی ایرنا از قول ”محمد مخبر“ رئیس ”ستاد اجرایی فرمان امام“ گفت: 12میلیون نفر ایرانی زیرخط فقر زندگی می‌کنند
وی اضافه کرد: بین 25تا 30میلیون نفر دیگر هم، زیرخط فقر نسبی هستند! (یعنی آن 12میلیون نفر بالایی زیر خط فقرمطلق‌اند)
از سوی دیگر رسانه حکومتی اقتصاد آنلاین هم در همان روز 15تیر 96نوشته: در ایران 19میلیون بد مسکن داریم. بد مسکن یعنی هموطنانی که در خانه‌های خشت و گلی وکلنگی و خلاصه از بافت فرسوده گرفته تا کپر زندگی می‌کنند.
همین سه تا عدد را که با هم جمع کنید می‌شود حدود 60میلیون نفر
از طرف دیگر سایت اقتصاد ایرانی یک روز پس از اعلام این آمارها در روز 16تیر 96نوشته: آمار تقریبی ثروتمندان ایران چیزی کمتر از 950هزار خانوار است که با احتساب هر خانوار 4نفر (بر حسب معیارهای جمعیتی وزارت کشور آخوندها) می شود 3میلیون وهشتصد هزار نفر
با جمع کردن همه این اعداد و ارقام می‌توان نتیجه گرفت که چیزی حدود 15- 16میلیون نفر هم هنوز به اسم طبقه متوسط در این مملکت باقی مانده که به آرامی در حال استحاله است واقشار بالایی آن، در تقلای پیوستن به همان اقلیت فرا دست است و عمده آن هم در حال سقوط به طبقات پایینی که زیر خط فقر و فقرمطلق هستند.

***
از آمار فوق که اساساً متکی و مستند به آمار حکومتی است می‌توان نتیجه گرفت:
قالیباف اشتباه می‌گفت وقتی که در نمایش انتخابات به باند روحانی طعنه می‌زد و آنها را حکومت 4درصدی‌ها می‌نامید.
وی باید می‌گفت: نظام 4درصدی! و نه دولت 4یا حکومت درصدی! یعنی همه این نظام با تمامی جناح‌ها و باندهایش (از اصول‌گرا گرفته تا اصلاحاتچی واعتدالی) رویهم رفته چیزی بیشتر از 4درصد جمعیت ایران را تشکیل نمی‌دهند! اما همین باند 4درصدی که به‌شدت مسلح شده‌اند و با یک بی‌رحمی غیرقابل‌تصور توانسته‌اند سیطره خود را بر یک اکثریت 95-96درصدی اعمال کنند، زمام امور مملکت را با تمامی ثروت و مکنت آن در دست دارند و مشغول غارت آن هستند.
طبعا مسأله و مشکل غارت مملکت و چپاول منابع آن توسط آخوندها و پاسدارانشان را عموم هم میهنان می‌دانند، آنچه که این یادداشت بر عهده خود دارد برجسته کردن این واقعیت است که:
این اعداد وارقام این اشراف را به تک‌تک آحاد ملت می‌دهد که: راستی ما با چه اقلیت محدودی طرف هستیم؟
اقلیتی که هر یک نفرشان در برابر 20نفر ایرانی قرار گرفته! و حیات و مماتش به مویی بند است. مویی که علی خامنه‌ای و پاسدارانش تلاش می‌کنند با گرد و خاک و قدرت‌نمایی‌های پوشالی و خیمه‌شب بازیهای موشکی و اتمی و راه‌انداختن جنگهای خارجی به اسم دفاع از حرم و امثالهم، نازک بودنش را از چشم حضار پنهان نگهدارند
همه این نکات نشان می‌دهند که خط فقر در بالاترین ارتفاع هرم اجتماعی ایران رسم شده، یعنی بنا‌ به مثال اگر ارتفاع آن هرم را از بالا به پایین، به 100واحد مساوی تقسیم کنیم، خط فقر درست در چهارمین قسمت از بالا رسم شده و هرم را به دو قسمت 4درصدی و 96 درصدی تقسیم کرده
آنان‌که در بالای آن خط هستند همان هیأت حاکمه به‌شدت ثروتمند و وابستگاه و پیوستگان و محافظانش هستند.
و آنان که زیر آن خط هستند، توده‌های عظیم میلیونی‌ای هستند که اساساً در فقر به‌سر می‌برند.
و این چنین است که همه تعادل این هرم به مویی بند است
مویی که اما سرانجام و به هر حال قطع خواهد شد. رشته ناپایداری که دیر یا زود از هم خواهد گسست و ملت آزاد خواهد شد..
                                                    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر