فیلم خامنه ای ساخته ماجرای نیمروز تلاش شکست خورده برای تحریف تاریخچه مقاومت در مقابل فاشیسم دینی |
دستگاه تبلیغاتی آخوندهای بهموازات سایر دستگاههای سرکوبگر رژیم آخوندی و لباس شخصیها و بسیجیهایش وظیفه دارند همزمان با اسید پاشیدن بر سر و صورت مردم با پاشیدن اسید بر روح و مغز آنان، بهزعم خود جماعت را با حقیقت آخوند ساخته نیز آشنا کنند و همه را به راه راستولیفقیه ارتجاع خامنهای هدایت کنند، اما این پیر کفتار سرمست خیلی دیر رسیده است و آخرین تولید (تا اینجا آخرین، چون ریل تولید و تکثیر این مدل فیلمها ویروسوار و بلاانقطاع ادامه دارد) این دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی پولخوار که صلوات را هم برای خامنهای مجانی نمیفرستد، خیلی بیمشتری و نازل از آب درآمده است یعنی از قضا سرکنگبین، صفرای رژیم را فزوده، یعنی خامنهای که برای جلوگیری از عطش فزاینده نسل جوان برای شناسایی مجاهدین بطور تمام قد اقدام به یک پاتک کرده بود حالا نه تنها پیشروی نکرده، بلکه مواضع قبلی را هم از دست داده است آنچنان که در درون رژیمش هم صداها بلند شده که اینقدر با مجاهدین بدرفتاری کردیم که مجبور شدند دست به سلاح ببرند و حتی نفراتیکه روی خوشی هم نسبت به مجاهدین ندارند میگویند که این فیلم سراسر تحریف، یکطرفه و غیرواقعی است.
از سالن سینماها هم خبر میرسد که تماشاگران برای مجاهدین که در فیلم با پاسداران میجنگند کف و سوت میزنند. مراجعه به اسم موسی خیابانی در سرچ گوگل خیلی بیشتر شده و اینکه حالا همه میپرسند این مجاهدین چه کسانی بودند که در این فیلم تا آخرین نفس میجنگیدند و فقط جنازه هایشان بهدست پاسداران میافتاد.
آری، آنقدر این فیلم حتی در درون باندهای رژیم زیر ضرب رفت که متولیان فیلم ناچار شدند که تقدیر و تشکری که «آقا» ( علی خامنهای ) که در اسفندماه از این فیلم کرده بود را در تیرماه انعکاس بدهند. بگذریم که سر جایزه دادن به این فیلم مبتذل در جشنواره رژیمی فجر هم، جنگ و دعوا بود و حتی بهاصطلاح کارشناسهای سینمایی رژیم هم حاضر نبودند امضای خود را پای چنین تولید بنجلی بگذارند و میگفتند که اینکه این فیلم تولید بخش خصوصی است جوک است، ضمن اینکه ماهم مثل شمر ذیالجوشن از مجاهدین کشتهایم.
به هرحال آنجا هم (جشنواره رژیم) مسأله با حکم حکومتی خامنهای حل شد و جایزههای جشنواره توسط این فیلم درو شد، اما ماحصل این فیلم برای رژیم چه بود اوجگیری محبوبیت اجتماعی مجاهدین، چون همگان دیدند بهرغم همه تحریفها و دروغهای فیلم، مجاهدین کسانی بودند که تا پای جان میایستادند و شهید میشدند.
روشن شد که دشمن اصلی رژیم که سر تا پای رژیم را به لرزه درآورده، مجاهدین هستند، چون رژیم فقط از آنها فیلم میسازد و فهمیدند که مشغله اصلی علی خامنهای هم مجاهدین هستند که ولیفقیه ارتجاع دستور ساخت چنین فیلمی میدهد و خودش هم تمام عیار از آن دفاع میکند.
اما به خامنهای باید یادآوری کرد داستان مردی با فرزندش را که وقتی فرزندش از او پرسیده بود که پدر چرا ما خلعت شریفان را نمیپوشیم، پدر جواب داده بود برای اینکه ما خلعت شریفان بپوشیم، باید چند نسل مرده باشند که کسی ما را نشناسد. حالا هم باید همه مردم ایران نباشند که بشود چنین لاطائلاتی را به اسم حقیقت تحویل افکار عمومی داد.
البته خامنهای فرمان ساختن فیلمی در مورد قصاب اوین، لاجوردی جلاد را هم داده است که قرار است که در آن فیلم، لاجوردی خونآشام در محبت و عطوفت و نوعدوستی گوی سبقت را از قدیسان هم برباید. البته به خامنهای باید گفت که چنین فیلمهایی قبل از اینکه تبلیغی برضد مجاهدین باشد، تبلیغ مجاهدین است و تو تنها عرض ناداشته خود را میبری، چرا که پرونده جرم و جنایت رژیم جنایتکارت، همواره در برابر چشمان مردم ایران باز و گشوده خواهد بود تا روزی که همین مردم و مقاومت پیشتاز آنها بساط دجالیت و فریب، رژیم ضدمردمی شما را جمع کنند و به پای میز عدالت مردم ایران برای پاسخگویی بکشانند. قطعاً آن روز دور نیست.
از سالن سینماها هم خبر میرسد که تماشاگران برای مجاهدین که در فیلم با پاسداران میجنگند کف و سوت میزنند. مراجعه به اسم موسی خیابانی در سرچ گوگل خیلی بیشتر شده و اینکه حالا همه میپرسند این مجاهدین چه کسانی بودند که در این فیلم تا آخرین نفس میجنگیدند و فقط جنازه هایشان بهدست پاسداران میافتاد.
آری، آنقدر این فیلم حتی در درون باندهای رژیم زیر ضرب رفت که متولیان فیلم ناچار شدند که تقدیر و تشکری که «آقا» ( علی خامنهای ) که در اسفندماه از این فیلم کرده بود را در تیرماه انعکاس بدهند. بگذریم که سر جایزه دادن به این فیلم مبتذل در جشنواره رژیمی فجر هم، جنگ و دعوا بود و حتی بهاصطلاح کارشناسهای سینمایی رژیم هم حاضر نبودند امضای خود را پای چنین تولید بنجلی بگذارند و میگفتند که اینکه این فیلم تولید بخش خصوصی است جوک است، ضمن اینکه ماهم مثل شمر ذیالجوشن از مجاهدین کشتهایم.
به هرحال آنجا هم (جشنواره رژیم) مسأله با حکم حکومتی خامنهای حل شد و جایزههای جشنواره توسط این فیلم درو شد، اما ماحصل این فیلم برای رژیم چه بود اوجگیری محبوبیت اجتماعی مجاهدین، چون همگان دیدند بهرغم همه تحریفها و دروغهای فیلم، مجاهدین کسانی بودند که تا پای جان میایستادند و شهید میشدند.
روشن شد که دشمن اصلی رژیم که سر تا پای رژیم را به لرزه درآورده، مجاهدین هستند، چون رژیم فقط از آنها فیلم میسازد و فهمیدند که مشغله اصلی علی خامنهای هم مجاهدین هستند که ولیفقیه ارتجاع دستور ساخت چنین فیلمی میدهد و خودش هم تمام عیار از آن دفاع میکند.
اما به خامنهای باید یادآوری کرد داستان مردی با فرزندش را که وقتی فرزندش از او پرسیده بود که پدر چرا ما خلعت شریفان را نمیپوشیم، پدر جواب داده بود برای اینکه ما خلعت شریفان بپوشیم، باید چند نسل مرده باشند که کسی ما را نشناسد. حالا هم باید همه مردم ایران نباشند که بشود چنین لاطائلاتی را به اسم حقیقت تحویل افکار عمومی داد.
البته خامنهای فرمان ساختن فیلمی در مورد قصاب اوین، لاجوردی جلاد را هم داده است که قرار است که در آن فیلم، لاجوردی خونآشام در محبت و عطوفت و نوعدوستی گوی سبقت را از قدیسان هم برباید. البته به خامنهای باید گفت که چنین فیلمهایی قبل از اینکه تبلیغی برضد مجاهدین باشد، تبلیغ مجاهدین است و تو تنها عرض ناداشته خود را میبری، چرا که پرونده جرم و جنایت رژیم جنایتکارت، همواره در برابر چشمان مردم ایران باز و گشوده خواهد بود تا روزی که همین مردم و مقاومت پیشتاز آنها بساط دجالیت و فریب، رژیم ضدمردمی شما را جمع کنند و به پای میز عدالت مردم ایران برای پاسخگویی بکشانند. قطعاً آن روز دور نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر