۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبه

غوغای پاییز . شعر _ س . عبداللهي (نسيم)



مرغ جهان پریده ـ فکرم گرفته پرواز ـ
یادم رسد به فریاد: پاییز می‌رسد باز
 
این باغ پیرهن‌زرد از کیست یادگاری؟
با کیست پچ‌پچ ابر؟ در دامن صحاری
 
طعم ترنّم برگ زیبای رنگ و سایه
شوق تکاندن یاد از شاخه‌ها دوباره
 
با نم‌نم گل سرخ از ابـرها چکیدن
با شعر «باز باران» از کودکی دویدن
 
بوی کتاب تازه گل‌فرش کوچه‌ساران
انشای عشق کردن با خاطرات یاران
 
بید خموش با سرو دیدار خاطرانگیز
مهتاب می‌چکد باز از شاخه‌های پاییز
 
 
زیر پر کبوتر رود است رام و آرام
سایه‌نشین ابر است این دشت لاله اندام
 
چشمان ابر، خیس است در زیر پلک پاییز
خوابم نمی‌برد، هان! خاتون قصه برخیز!
 
خوابم نمی‌برد، بس چشمم نشسته بر در
پوشیده باغِ ایران خون‌جامه، پای تا سر
 
مرضیه و بنان باز افکنده شور «دشتی» (1)
ـ سروِ سهی‌قدان شورافکنان مستی ـ
 
گلبانگ مهر ریزد با نغمه‌های گلگون
از پنجه‌های پرویز (2) در پرده‌ی «همایون» (3)
 
مرغ جهان پریده ـ یادم گرفته پرواز ـ
در مهرگان چه رازی‌ست؟ ـ این جنبش غزل‌سازـ
 
«دل می‌رود ز دستم» (4) از هر طرف که رفتم
یادی رسید یادم یاری گرفت دستم...
                                                              (س.ع.نسیم)
نشانی‌ها ـــــــــــــــــ
1.دشتی، یکی از مایه‌های موسیقی ایرانی در دستگاه شور
2.زنده‌یاد پرویز مشکاتیان، آهنگساز و نوازنده‌ی سنتور
3.مقام همایون، یکی از دستگاههای موسیقی ملی ایران
4.از حافظ.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر