۳۸سال از حکومت ننگین آخوندها بر ایرانزمین میگذرد. در این سالها مردم ایران به مصائب زیادی، از طرف آخوندهای دجال مبتلا شدهاند. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، بحث حجاب اجباری، سرکوب ملیتهای مختلف کرد و ترکمن و عرب و بلافاصله سیاست قرونوسطاییخمینی دجال که منجر به درگیریهای متعدد در داخل و سطح بینالمللی گردید که میتوان از برجستهترین آنها از جنگ ۸ساله ایران و عراق یاد کرد که ۲میلیون کشته و معلول! و میلیاردها دلار خسارت، ایران و همچنین منطقه را به آشوب کشاند. طبیعی است که در داخل نیز با مخالفان خود رفتاری جز سرکوب و کشتار و شکنجه آنهم بهشدت هر چه تمامتر نداشت، در این خصوص مسأله به همینجا ختم نشد حتی نیروهای آمفوتری را که اساساً برای رژیم خطری نداشتند و حتی در خیلی از مواقع جاده صاف کن جنایتهای رژیم نیز بودند از دم تیغ گذراند. بدیهی است سیاستهای وحشیگرانه رژیم در همه زمینهها واکنش جهانی را بهدنبال داشت و بارها در سازمانهای مختلف بینالمللی و حقوقبشری بهدلیل نقض گسترده حقوقبشر محکوم شده است. بهلحاظ اجتماعی و اقتصادی نیز صدمات غیرقابل جبرانی وارد کرد. خلاصه آخوندها پس از گذشت نزدیک به دو دهه از حکومت ننگین خود دریافتند که با سیاستهای ترمز بریده دهه ۶۰ و اوایل ۷۰، دیگر قادر به حفظ حکومت ننگین خود نیستند. و به این ترتیب پروژه فریب افکار عمومی، در سطح داخلی و بینالمللی کلید خورد. در این هنگام با فریب رفرم و اصلاح حکومت، جناح بهاصطلاح اصلاحطلب از توی قوطی بیرون آورده شد. از قضا نیروهای راحت طلب و فرصتطلب و ضدانقلاب غالب و مغلوب در سطح داخل و استمالت گران و مماشاتگران خارجی و دولتهایی که دارای سیاست آلوده به تجارت بودند، فرصت را غنیمت شمرده و از این پروژه آخوندها استقبال و حمایت کردند. آخوندها که تا آن لحظه عدم مشروعیت خود و سابقه ننگین جنایات و کشتار ۱۲۰هزار تن از پاکترین فرزندان این مرز بوم را مانع بهاصطلاح ترمیم ارتباط خود با جهان میدانستند تمام تلاش خود را برای مدره نمایی و تبلیغات گسترده در سطح بینالمللی آغاز کردند. زمانی رژیم با بمبگذاری حرم امام رضا سعی در انحراف افکار عمومی چهان در خصوص نقض گسترده حقوقبشر میکرد و امروز اصلاحطلبان قلابی با فریب کاری خود را بهمثابه اپوزیسیون رژیم جا میزنند و با انداختن تقصیر جرم و جنایت به گردن جناح رقیب، از خود رفع مسئولیت میکنند. و اما زهی خیال باطل، به یمن وجود نیروی پاکباز مقاومت و رهبری مدبر و صدیق آن، آخوندها در لجنزار سرنگونی گیر کردهاند و از آن گریزی ندارند، با هر دست و پا زدن بیشتر در این باتلاق فرو میروند. چالشهای غیرقابل حل پیش روی رژیم، که ماحصل جنایتها و دزدی و چپاول سردمداران آن و البته حاصل تلاش شبانه روزی مجاهدین و مبارزین و افشاگریهای بیسابقه آنان میباشد، رژیم را در مرحله سرنگونی قرار داده و دیر نیست که به زبالهدان تاریخ گسیل شود. و اما امروز رژیم ددمنش ولیفقیه برای رهایی از این سرنوشت محتوم خود به هر در و دیواری میزند. از مسألهجنبش دادخواهی ۶۷ که خلاصی ندارد، این جنبش گلوی آخوندها را بهشدت فشرده و خواب را از چشم آخوندها به در برده است. در این اثنا گزارش خانم عاصمه جهانگیر نیز مزید بر علت شده و فشار بیسابقهیی بر آخوندها وارد آورده است. حال در این اثنا روحانی فریبکار به نیویورک سفر کرده است تا با دست و پا زدن راهحلی برای برونرفت از این چالش چاره کند. اما او به خوبی میداند که از خشم ایرانیان آزاده و اشرفنشانان در خارج کشور در امان نخواهد بود. حضور در تظاهرات نیویورک و رساندن صدای مردم ایران به گوش جهانیان راه را برای هرگونه مماشاتی با این رژیم درنده خو سد میکند و به خوبی اثبات میکند که رژیم مشروعیتی نداشته و سرنگونی تمام و کمال آن خواست قاطبه مردم ایران میباشد. باید به کشورهایی که قصد معامله کثیف با رژیم آخوندی دارند فهماند که با رژیم بیآیندهای طرف هستند و فقط در اینجا آبروی خود را به معامله میگذارند. به امید اینکه شاهد شرکت گسترده ایرانیان آزاده در تظاهرات علیه آخوند روحانی در ۲۹شهریور در شهر نیویورک باشیم.
ف-ت از آلمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر