۱۳۹۶ شهریور ۱۱, شنبه

زني از تبار درد !



پای صحبت صغری خانی شهرآباد, شهرستان مانه و سقلمان در استان خراسان شمالی .
خانم خانی شهرآباد، چند ساله هستید؟
تازه 61 ساله شده ام.
چند سال است که به این شغل مشغولید؟
الان دیگر 13-14 سالی میشود.
چطور شد این کار را انتخاب کردید؟
به خاطر شرایط اقتصادی ای که داشتیم مجبور بودم که کار کنم و درآمد داشته باشم، چون شوهرم از کار افتاده شده و درآمدی ندارد. بعد چون ما نه زمینی داریم نه سرمایه ای
شوهرتان چرا از کار افتاده شده؟
سکته کرده. تقریبا یک طرف بدنش فلج است.
شش تا پسر دارم. پسر کوچکم الان 23 سالش است.
پسرانم همگی ازدواج کرده اند، اما من خرج دو تا ازآنها را هم میدهم.
چرا؟
چون بیکارند . چون کار نیست. من هم بعنوان مادر وظیفه دارم کمک شان کنم.
سرپرست سه خانواده هستم . خرجی خانواده خودم و دوتا از پسرهایم را با همین حقوق میدهم.
چقدر حقوق می گیرید؟
من برای جارو کردن و کار در غسالخانه ماهی 800 هزارتومان حقوق میگیرم.
در غسالخانه چکار می کنید؟
مسئولیت نظافت با من است. اگر متوفی زن بود من هم در شستشویش کمک میکنم و اگر مرد بود، بعد از شستشو و کفن و دفن او ، من میروم داخل غسالخانه و همه جا را تمیز و مرتب میکنم.
از حقوق تان راضی هستید؟
همین که دستم جلوی کسی دراز نیست راضی ام؛ البته بیمه نیستم.
من از وقتی که یادم می آید کار میکردم. بچه هایم را با نان و نمک بزرگ کردم. یک بار رفته بودم سر ِزمین وقتی برگشتم دیدم پسر کوچکم آنقدر گریه کرده از گریه سیاه شده...زندگی ام راحت نبوده ؛ من 12 ساله بودم که با شوهرم ازدواج کردم، او چند سال از من بزرگتر بود. من خودم را شناختم خانه شوهر بودم.
چه آرزویی دارید؟
ما از دار دنیا همین خانه را داریم اما اینجا حمام ندارد.دوست داشتم در خانه مان یک حمام داشته باشیم.
از نظر کاری چطور؟
به من می گویند تو سن ات بالای شصت سال است نمی توانی بیمه بشوی. من از کار کردن خسته نمی شوم. تا وقتی که تنم سالم باشد کار می کنم اما می ترسم یک روزی دیگر نتوانم کار کنم آن موقع همین پول هم که تنها منبع درآمدمان است قطع می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر