۱۳۹۶ مرداد ۱۶, دوشنبه

”اپیدمی کشتار در پادگانها»!

روز یکشنبه 15مرداد 96 یک سرباز اهل سیستان و بلوچستان با اسلحه به سوی 4نظامی رژیم از جمله یک سرگرد تیراندازی کرد که در جریان این تیراندازی هر 4نفر از جمله سرگرد مربوطه کشت و 12تن دیگر را نیز زخمی کرد، سرباز ضارب پس از این اقدام خودزنی کرد.

روز دوشنبه 26تیرماه 96 نیز سربازی در پادگان آبیک قزوین اقدام به تیراندازی کرد که در جریان آن 3سرباز کشته و 6سرباز دیگر زخمی شدند.

24تیر 96 یک سرباز کلانتری آب پخش بوشهر نیز با شلیک گلوله رئیس کلانتری را به‌قتل رساند.

روز 3تیر 96 در ترمینال 4فرودگاه مهرآباد متعلق به سپاه پاسدارن ضدخلقی تیراندازی صورت گرفت.

عضو هیأت مد‌یره شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران تأکید کرد که «در گیت سپاه ترمینال ۴ این فرودگاه درگیریهای امنیتی رخ داده است». (خبرگزاری مهر 3تیر 96) 

در مهرماه سال 94 نیز در زندان آباده یک سرباز به سوی مأموران زندان تیراندازی کرد که در جریان آن 4سرباز و افسر نگهبان زندان کشته شدند.

تیراندازی در پادگانها و مراکز رژیم به حدی رسیده است که روزنامه حکومتی اعتماد به آن عنوان ”اپیدمی“ داده و در این رابطه نوشته است: ”این چندمین بار است که یک سرباز به سمت هم‌خدمتی‌هایش شلیک می‌کند. علت حادثه مانند موارد پیشین هنوز مشخص نیست! گفته می‌شود 4سرباز در این تیراندازی کشته شده‌اند. کشتار در پادگانها در سال‌های اخیر بیشتر شنیده می‌شود. آیا خطر مرگ در پادگانها وجود دارد؟ و کشتار در پادگانها به شکل یک اپیدمی شده است؟“

رسانه‌ها و مهره‌های رژیم تلاش دارند علت تیراندازیها را انگیزه‌ها صنفی و اداری توسط ضاربین جلوه بدهند. اما واقعیت این است که علت این حوادث بروز خشم فروخفته‌ای است که نسبت به سیاستهای سرکوبگرانه و ضد‌مردمی رژیم و بویژه سرکوب در پادگانها و مراکز نظامی وجود دارد.

بروز خشم فرو خفته سربازان در پادگانها و مراکز رژیم ریشه در شرایط سیاسی – اجتماعی کنونی و نمود دیگری از خشم مردم نسبت به نظام قرون‌وسطایی ولایت‌فقیه است.

خشم و نفرتی که آخوند موحدی کرمانی در نمایش جمعه 23تیر تهران در هراس از آن گفت: «خطر بسیار بزرگ، بسیار بزرگ، بسیار بزرگ که نظام را تهدید می‌کند. وای!..» 

خشمی که آخوند حسن روحانی در جریان خیمه‌شب بازی انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم آن را به بشکه باروت تشبیه کرد، و نسبت به فوران آن هشدار داد: «شما روی بشکه باروت نشسته‌اید که مدتی‌ست روشن شده. شما را از لشکرهای مملو از خشم و عقده در پشت دروازه‌های شهرهایتان. پشت کاخهایتان؛ همسایه دیوار به دیوار تجارتخانه‌هایتان می‌ترسانم. از میلیون‌ها پیر و جوان و کودک ورشکسته و آسیب دیده که در پی جرقه‌یی برای سوزاندن تر و خشک لحظه شماری می‌کنند، می‌ترسانم. بترسید و بدانید زمانی که توفان آید فرصت فرار ندارید. همه راه‌ها بسته خواهد بود. حتی مانند شاه به‌پلکان هواپیما هم نمی‌رسید...» (خبرگزاری فارس 19اردیبهشت 96) 

فراموش نمی‌شود که در سال آخر حاکمیت ستم شاهی، حملات سربازان و افسران در سیستم نظامی شاه نیز وجود داشت که علیه فرماندهان خود می‌شوریدند. مساله‌ای که عملاً به معضلی برای نظام سطنت تبدیل شده بود و بسیاری از پادگانها را از درون به سقوط کشاند.
منبع : سايت مجاهدين 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر