۱۳۹۶ مرداد ۲۲, یکشنبه

با شعر پیشگام جهان...



ما از هستیِ آزادی به جهان ضدآزادی تبعید شده‌ایم. از این رو هماوردیِ آزادی و ضد آزادی و مصاف دانش و جهل، واقعیتی‌ست همیشه روبه‌رو. در این مصاف، ادبیات و شعر و هنر که با خامه‌ اندیشه آزادی سرشته شده‌اند، نقش و جایگاه ویژه‌یی در برآورد رؤیاها و پاسخ به ضرورت‌های زمانه دارند.

ادبیات و شعر که همواره دست در کار نقد زندگی و «وضعیت موجود» دارند، به ما می‌آموزند که باید دانش و فرهنگ آزادی را در خود ارتقا دهیم. نمونه‌هایی از شعر جهان به این فرهنگ کمک می‌نمایند...

س.ع.نسیم
*** ***
آزادی
از: شیرکو بی‌کس (شاعر فقید و نامی کردستان عراق)


از ترانه‌های من اگر
گل را بگیرند
یک فصل خواهد مرد
اگر عشق را بگیرند
دو فصل خواهد مرد
و اگر نان را
سه فصل خواهد مرد
اما آزادی را
اگر از ترانه‌های من،
آزادی را بگیرند
سال

تمام سال خواهد مرد!

*** ***
از کتاب: سکوت سرشار از ناگفته‌هاس
سروده: مارگوت بیکل (شاعر آلمان)



این همه پیچ
این همه گذر
این همه چراغ
این همه علامت
و هم‌چنان استواری
به وفادارماندن به راهم
به خودم
به هدفم
و به تو.
وفایی که مرا و تو را
به سوی هدف راه می‌برد...
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... .
جویای راه خویش باش
از اینسان که منم
در تکاپوی انسان شدن.
در میان راه دیدار می‌کنیم حقیقت را
آزادی را
خود را.
در میان راه می‌بالد و به بار می‌نشید
دوستی‌یی که توانمان می‌دهد
تا برای دیگران مأمنی باشیم و یاوری.
این است راه ما
تو
و من...
*** ***
نایی در ارکستر
از: محمود درویش (شاعر فقید و نامی فلسطین)



هر عصیانی در زمین باشد
ما را تکان می‌دهد
هر باغی در جهان است
حبه‌یی از آن می‌چشیم
هر شعری در زمین به رقص برخیزد
دستش را در دست می‌گیریم...

با دانوب و اردن و ولگا
با رودخانه و آبشاران و گل‌ها
من

نایی در ارکستر همه آنهایی‌ام
که چشمانشان غبار دیروز را می‌زدایند...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر