۱۳۹۶ مرداد ۱۶, دوشنبه

آهنگ رام: حکایتتان جاودانه شود




ره سپاریم 
بی شماریم 
در قیامی بی امان
هر کجاییم، همصداییم
تا آزادی!
بزرگترین جنایتی که آخوندها در طی نزدیک به چهل سال حکومت خود انجام داده اند بی شک قتل عام سال شصت و هفت است که بزرگی، عمق و ابعاد وحشتناک آن هر سال واضح تر و روشنتر میشود. 
ما هرگز به تمامی آنچه در زندانهای آخوندی در تابستان شصت و هفت اتقاق افتاد آگاه نخواهیم شد. به لحظات و دقایقی که بر همه قهرمانان میهنمان در سیاهچالها گذشت، شکنجه های جسمی و روحی که بر تک تک آنها اعمال شد و حماسه های بی نظیری که این بهترین فرزندان ایران آفریدند و چگونگی شهادت با شکوهشان.......
زمانی که به صحبت های علی فلاحیان در اینترنت گوش میدادم یک بار دیگر حیرت کردم از اینکه یک آخوند جنایتکار از بزرگترین دست آوردهای حقوقی و ارزشهای انسانی نمی خواهد هیچ بداند و به جز قتل و کشتار چیز دیگری در سر ندارد! او در صحبت هایش گفت: 
پس یادمان باشد که منافق محارب حکمش اعدامه..این هم فتوای امام بود هم حکمش...... اینها حکمشون همیشه اعدامه چه قبل از جریان شصت و هفت چه بعدش.......اصلآ محاکمه نمیخواد....وقتی کسی که عضو یک لشکری هست......ممکنه امروز برای این خونه تیمی نون بخره بالاخره جزو اینهاست......
در اینجا اشاره میکنم به کلمه «محاربه» از دیدگاه آخوندها.
محاربه در قانون حدود و تعزیرات مصوب سال 1361 وارد نظام حقوقی رژیم آخوندی شد. 
قانون جدیدتر مجازات اسلامی سال 1370 و بعد از آن قانون جزای اسلامی مصوب سال 1375 جایگزین قانونهای قبلی شدند که از ماده 183 تا 196 به معنی کلمه محاربه و حد آن پرداختند. 
بر طبق ماده 183 
هر کسی که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه برد محارب و مفسد فی الارض میباشد.
بر طبق این تعریف زندانیان سیاسی سال 67 محارب نبودند چون بیشتر آنها اصلآ اسلحه ای نداشتند و هیچیک از آنها برای ایجاد رعب، هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه نبرده بود. 
بر طبق ماده 186 
 هر گروه با جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آنها باقی است تمام اعضا و هواداران آن که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را میدانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند محاربند اگر چه در شاخه نظامی فعالیت نداشته باشند. 
این ماده دیگر امروز وجود ندارد و در قانون جدید مجازات اسلامی آخوندها مصوب سال 1392 برداشته شده است که اهمیت این موضوع را بعدآ توضیح خواهم داد. 
در ماده 279 قانون جدید جزای سال 1392 که جایگزین قانون جزای قبلی است محاربه عبارت ازکشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنهاست به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد.
در قانون جدید جزای رژیم به تعریف محاربه و حد آن تنها در چند ماده از 279 تا 285 پرداخته است و دیگر هیچ اثری از حتی مشابه به ماده 186 قانون قبلی، در قانون جدید وجود ندارد!
ولی علی فلاحیان امروز طوری صحبت میکند که انگار این ماده حذف نشده است.او امروز در زمان حال صحبت میکند با این حال شخصی را که برای مخالفان امروز نان تهیه میکند را هنوز محارب میخواند (و بر طبق ماده 186 قانون قبلی) حکم او را اعدام میداند!
دلیلش این است که آخوندها امروز هم عملآ مخالفان خود و هواداران آنها را اعدام میکنند و کاری به این ندارند که در قانون خودشان چه نوشته شده است. به قول خودشان «اصلآ محاکمه نمیخواهد».همانطور که در قتل عام سال 67 نیاز به محاکمه وجود نداشته چرا که معیار برای آخوندها قانون نیست بلکه فتوای خمینی است که حکم و فتوا را خمینی قبلآ صادر کرده بود که منافقین همه محاربند و حکم آنها اعدام است. 
در اینجا اشاره میکنم به تعریف کلمه «محاربه» از دیدگاه خمینی.
او محاربه را در تحریرالوسیله چنین معنی میکند: 
محارب کسی است که سلاح خود را آخته و آماده سازد و به ترساندن مردم و سلب امنیت و ایجاد فساد در جامعه اقدام نماید......
در تحریرالوسیله خمینی در تعریف کلمه محاربه هیچ جا صحبت از لشکری که مسلحانه میجنگد و از اعضا و هوادارانی که اهداف آنرا پیش میبرند..... نیست!
بر طبق این تعریف زندانیان سیاسی سال 67 که در زندانها در حالت گذراندن دوران محکومیت خود بودند، انهایی که در خیابانها بدون اسلحه دستگیر شدند، آنهایی که در حال توزیع نشریه بودند، در تظاهراتهای مسالمت آمیز شرکت کرده بودند یا در حال تهیه تدارکات مواد غذایی برای هواداران مقاومت به دست مآ موران رژیم افتادند به هیچ وجه در تعریف کلمه محاربه از دیدگاه خمینی در تحریرالوسیله نمیگنجند.پس محارب محسوب نمیشدند و نباید اعدام میشدند.
بنابر این اگر خمینی خودش در تحریرالوسیله محاربه را اینگونه کتبآ معنی کرده، بر چه مبنا و اساسی به یک باره مجاهدین و مخالفین رژیم را که مصداق تعریف خودش از این کلمه نبودند را محارب خواند و برای همه آنها حکم اعدام صادر کرد؟ 
او خودش این را میدانست و باید یک فکر جدیدی میکرد.......... به همین خاطر مجبور شد هنگام صدور حکم مخالفین و بخصوص مجاهدین را اینگونه معرفی کند که آنها به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق است............ او بر این اساس جدید آنها را محارب اعلام کرد.
پس مسئله فقط قتل عام مخالفان رژیمش که بر سر موضع خود ایستاده بودند، به هر قیمت بوده و این یک جنایت هولناک است! سی هزار زندانی سیاسی قهرمان به خاطر این فتوا در تابستان سال 67 در زندانها اعدام شدند! 
بعدها رژیم در سال 1392، ماده 186 قانون جزای اسلامی مصوب سال 1375 را، در قانون جدید جزای اسلامیش مصوب 1392 برداشت و حذف کرد.
این ماده به آزادی قتل عام زندانیان سیاسی توسط رژیم اخوندی در قانون سندیت میبخشید و جنایت آنها را قانونی میکرد!
این کار را (حذف ماده 186 را) رژیم آگاهانه و از روی وحشت انجام داد چرا که با بالا رفتن شمار اعدام ها در رژیم آخوندی در ایران ماده 186 به شدت برای رژیم مسئله ساز میشد. آگر چه آنها عملآ هنوز مخالفان خود را تنها یا به صورت گروهی و چند نفری در شهرها، خیابانها و زندانهای کشور اعدام میکنند ولی دیگر نه با نام «محارب» و «زندانی سیاسی»!
در اینجا یک نکته دیگر از صحبت های فلاحیان قابل توجه است. او در باره رئیسی که در سال 67 در هیآت مرگ بود گفت: «هر چه رئیسی گفت من حکم را صادر نکردم کسی گوش نکرد»
از این طریق آخوندها میخواهند در نهایت زرنگی و در لباس تحسین از فتوا و حکم خمینی جرم خود را در قتل عام سال 67 کم کنند. از این طریق که بگویند حکم قبلآ صادر شده و آنها فقط دستور را انجام داده اند! ولی دیگر جنایتشان بر هیچکس پوشیده نیست! 
خامنه ای ولی فقیه ارتجاع راه خمینی را به بهترین وجهی ادامه داد که اعضای هیآ ت مرگ در سال 67 را در بالاترین مقامهای قضایی و حکومتی قرار داد معنی این کار این است که همه آنها و در رأس همه خود خامنه ای مسئولان اول قتل عام سال 67 هستند و اینکه امروز رژیمشان در زمان روحانی رکورد دار اعدام است معنایش با فتوای خمینی در آن سال گره خورده «اینها حکمشان همیشه اعدامه چه قبل از 67 چه بعدش».....
قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 جنایت علیه بشریت است!
با اینکه این نوع جنایت و نسل کشی در مرز یک کشور انجام میگیرد ولی ابعاد آن از مرزها میگذرد و به همین دلیل مسئولان این جنایت در دادگاه های بین المللی محاکمه میشوند.
جنایت علیه بشریت شامل مرور زمان نمیشود.
از شروع جنبش داخواهی مردم و مقاومت ایران دستاوردهای بزرگی داشته اند که همانطور که رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی اعلام کرد باعث شدند که امسال دبیر کل سازمان ملل متحد در گزارشش به قتل عام سال 67 توجه کند. 
خانم رجوی از کمیساریای عالی حقوق بشر و شورای امنیت خواسته است که اقدامات لازم را برای قرار دادن مسئولان این جنایت در مقابل عدالت و محاکمه آنها انجام دهند.
دیر نخواهد بود روزی که ما در اینترنت در لیست جنایات علیه بشریت در کشورهای دنیا جای قتل عام سال 67 در ایران را دیگر خالی نبینیم.
اگر آخوندها مسئولان انجام این جنایت بزرگ هستند ما هم مسئول افشای این جنایات هستیم. این حداقل کاری است که میتوانیم در حق آن شهیدان سر فراز و بهترین فرزندان ایران عزیزمان انجام دهیم که برای آزادی ما جان خود را نثارکردند و بر سر موضع خود ایستادند. 
خوشا موج خشمی 
که خیزد از این خون
که شوید از این سرزمین 
نقش ضحاک 
بخوانند زمین و زمان 
نامتان را 
 سرود شما میرود 
تا به افلاک 
که یاد شمایان 
فسانه شود 
حکایتتان جاودانه شود! 

۱ نظر:

  1. باتشکربخاطرمقاله بسیارروشنگرانه وانگیزاننده اتان. من هم باشما موافقم که این حداقل کاری است که مامیتوانیم درحق این شهدای سرفرازخلق قهرمان ایران انجام دهیم.بی شک بقول مجاهدشهید ناصرمحمدی ازشهدای فازسیاسی سال 59:تاریخ سیرتکاملی خودراطی خواهدکرد وسرانجام معلوم خواهد شد که ظالم کیست ومظلوم کیست.بنظرم تحقق این کلام ناصررا این روزها خیلی خوب درگسترش جنبش دادخواهی شهیدان قتل عام تابستان 67درجامعه ایران می توان دید.

    پاسخحذف