۱۳۹۵ آذر ۲۹, دوشنبه

                 
         
             مصاحبه فرزند آقاي منتظري ... شكستن طلسم اختناق 
            

         


 
در همین ماجرای اخیر که برای فایل صوتی  منتشر شده بازجویی  می‌شدم،   دائما می‌گفتند که خانواده معدومین آمده‌اند و با شما دیدار کرده‌اند.
 هر بار تکرار می‌کرد که خانواده معدومین چنین کردند و چنان کردند. در جوابشان گفتم این خانواده معدومین که شما تکرار می‌کنید، همان کسانی هستند که عزیزانشان را از دست داده‌اند. شما می‌گویید معدومین، اما آنها فرزندان‌شان را از دست داده‌اند. پدر و مادرشان را یا همسرشان از دست داده‌اند. دختر یا پسرشان را از دست داده‌اند. آنها احساس می‌کنند که حق‌شان ضایع شده و ظلمی بر آنها رفته است.
 بالاخره در مقابل این وضع باید در حکومت جایی باشد که بتوانند دادخواهی کنند و امید به احقاق حق داشته باشند، تا چشم به خارج از ایران یا دادگاه‌های بین‌المللی نداشته باشند. گفتم باید اینها بدانند در اینجا هم جایی هست که شکایت کنند و حق‌شان ستانده می‌شود. مسئولین مملکت، باید که این مسائل را بپذیرند…

باید بررسی شود تا مشخص شود کسانی که تحت ظلم قرارگرفتند، در چه حدی بوده و چگونه باید خسارتهای وارد شده جبران شود. حتی فرض کنید طبق قوانین موجود کسی باشد که حکمش اعدام است، باز هم چنین کسی حقوقی دارد. باید دادرسی عادلانه داشته باشد. باید بعد از دادرسی بتواند با بستگانش ملاقات کند. حتی    بعد از اجرای حکم هم بستگانش باید بتوانند که سوگواری کنند و برای او طلب آمرزش کنند و یادبودی برگزار کنند. این موارد، حداقل حقوقی است که باید رعایت شود. رعایت حقوق مردم، فقط مربوط به حقوق موافقان حکومت نیست، بلکه شامل همه افراد و از جمله مخالفان هم می‌شود. بنابراین دادخواهی و حق‌خواهی از جمله حقوق افراد است و اگر در هر مرحله‌ای به آنها ظلمی شده باشد باید احقاق حق صورت گیرد.

اشاراتی به نوار مرحوم آیت‌الله منتظری کردید. در این مدت انتقاداتی درباره زمان و نحوه انتشار این نوار شنیده شده است. برخی از نیروهای نزدیک به جمهوری اسلامی مدعی شدند که انتشار این نوار موجب سواستفاده دشمنان حکومت شده است. برخی هم انتقاد داشتند که انتشار چنین اسنادی نمی‌تواند کمکی به حل مشکلات امروز کند و انتشار آن در جهت همراهی با حل بحران جامعه ایران نیست.

این منتقدان باید توجه کنند که کشتار سال ۱۳۶۷ اتفاق افتاده و از نظر حکومت از دو حال خارج نیست. یا حکومت این اتفاق را حق می‌داند و یا می‌پذیرد که عمل باطلی بوده است. اگر این اعمال درست بوده و به گفته آن چهار نفر که گفتند حکم خدا را اجرا کرده‌اند، پس چرا اجرای حکم خدا را کتمان می‌کنند؟ چرا آن را پنهان می‌کنند؟ و اگر می‌پذیرند که عمل باطلی بوده، باید مشخص شود که مسئول آن کیست و در شرع و قانون هم مشخص است که اگر تخلفی شده باشد، باید خسارت‌ها جبران شود. حتی در این اعدام‌ها، هرچند جان کسی را نمی‌توان بازگرداند، اما بالاخره باید کشف حقیقت شود. فرض کنید هیات تحقیقی بررسی کند و مشخص شود که چه تعداد از افراد بی‌جهت اعدام شده‌اند. بعد از آن باید دیه این افراد از بیت‌المال داده شود و حقوق انسانی آنها جبران شود و مسئولانش هم عذرخواهی کنند. بعد هم حق خانواده‌ها باید اعاده شود و رضایت آنها جلب شود. اما اینکه ماجرا کتمان شود مساله حل نخواهد شد. وقتی حقیقت را معلوم نکنند، خلاء اطلاعات با شایعات پر خواهد شد. امروز متاسفانه حتی تعداد کسانی که اعدام شده‌اند، مشخص نیست. به همین دلیل ارقام مختلفی مطرح می‌شود و در این شرایط هرچه رقم بالاتر باشد، بیشتر مورد پذیرش افکار عمومی قرار می‌گیرد.

اگر حکم خدا را اجرا کرده‌اید، چرا آمار و اطلاعات آنرا منتشر نمی‌کنید؟ این ماجرا که قابل کتمان نیست. امروز بعد از ۲۸ سال آیا هنوز وقت کشف حقیقت نیست؟ همانطور که آقای دکتر مطهری بیان کرد، باید یک هیات حقیقت‌یاب در این مورد تشکیل شود تا ابعاد ماجرا مشخص شود. چنین کاری موجب دلگرمی مردم خواهد شد. مگر نه اینکه مردم صاحب اصلی این کشور هستند؟

این مساله چیزی نیست که فقط به خانواده کشته‌شدگان مربوط باشد، بلکه همه مردم باید در برابر آن آگاه شوند. این مساله هم یکی از مسائل بحرانی در جامعه ما است، بنابراین برای حل بحران جامعه ما هم مفید است. مردم باید بدانند که حقیقت چیست. اگر انتشار این نوار موجب اختلاف میان نیروهای اصلاح‌طلب شده باشد، من فکر می‌کنم که این اختلاف موقتی است و هر زمان که زمینه بحث و گفتگو فراهم شود و حقیقت روشن گردد دیگر اختلافی هم نخواهد بود. اگر حقیقت مشخص شود و بعد احقاق حق صورت گیرد، من فکر می‌کنم که همه راضی خواهند بود. افکار عمومی هم خواهد دید در اتفاقی که افتاده و فاجعه‌ای که بوده، در نهایت مسئولینی بودند که لیاقت داشتند و احقاق حق صورت گرفت.


آیا این احتمال وجود دارد که نامه دیگری هم درباره گروه‌های چپ نوشته شده و خواستار اعدام آنها شده باشد؟

برفرض که چنین نامه‌ای باشد، آن را هم باید ارائه کنند. گفتم که اگر هیات حقیقت‌یابی تشکیل شود و حقایق به مردم گفته شود، اتفاق مبارکی خواهد بود. باید این بخش از تاریخ از حالت رازهای مگو دربیاید. مگر مسئولین این ماجرا تا کی زنده هستند؟ همان چهار نفری که در این کمیته بودند بالاخره پیر خواهند شد و از دنیا می‌روند. بعد از آن هرچه که گفته شد دیگر این افراد نیستند تا حرفشان را بزنند. این افراد باید درباره حقایق ماجرا حرف بزنند و اگر نامه یا نامه‌های دیگر و اسناد بیشتری هست که من خبر ندارم منتشر کنند. و اگر اشتباهی بوده، بیایند و اعتراف کنند به اشتباهشان و عذرخواهی کنند. اولویت اصلی خانواده‌های قربانیان آن است که حقیقت روشن شود. با بعضی از این خانواده‌ها من هم ملاقات کرده‌ام و گفته‌اند که خواست‌شان کشف حقیقت است و اینکه چرا چنین چیزی اتفاق افتاد. بخشی از آنها هم دنبال انتقام نیستند.

اما به نظر نمی‌رسد که جمهوری اسلامی و مسئولانش آمادگی مواجهه با گذشته و بازاندیشی درباره آن را داشته باشند. پس با چه امیدی چنین نواری را منتشر کردید؟

انتشار این نوار تنها به امید اقدامات آنها نبود. همین آگاه‌سازی‌ها و افزایش تقاضای کشف حقیقت دستاورد مهمتری است و در نهایت منجر به آن می‌شود که مسئولان هم پاسخگو باشند. ناگزیرند که چنین کنند و هرچه زودتر بهتر. جلوی این ضرر را هر وقت بگیرند به نفعشان است. کشف حقیقت هم کار یکی دو روز نیست. باید کمیته‌ای تشکیل شود و از افراد بی‌طرف مثل آقای دکتر مطهری در آن حاضر شوند و کار شروع شود. چنین هیاتی اگر تشکیل شود، نیمی از راه را رفته‌ایم. بعد هم بیایند از طریق اسنادی که مانده و افرادی که دخیل بودند، تحقیق کنند و حقیقت را به مردم بگویند. چنین کاری موجب تقویت نظام هم خواهد بود. حتی اگر نگران حق مردم نیستند، حداقل برای دنیای خودشان خوب است. موجب رضایت مردم خواهد شد و آبرویی ایجاد خواهد کرد. من امیدوارم که با افزایش آگاهی مردم و پافشاری بر این مسائل، زمینه پاسخگویی هم فراهم شود.

مرحوم آیت‌الله منتظری از چهره‌های مهم تاریخ معاصر ایران است و تقریبا همه گروه‌ها به صداقت و ظلم‌ستیزی ایشان احترام می ‌گذارند. اما از طرفی بعد از انتشار این نوار، برخی نیروها و فعالان سیاسی مخالف انتقاداتی را هم مطرح کردند. از جمله اینکه برخی خانواده‌های قربانیان انتقاد کردند که آیت‌الله منتظری در آن زمان همچنان مصالح نظام و حکومت را مقدم دانسته و در نهایت این اتفاقات را افشا نمی‌کند. آنها می‌گویند اگر ماجرا افشا می‌شد شاید چنین ابعادی پیدا نمی‌کرد.

دلیل اصلی اینکه چرا ایشان حرفهای‌شان را علنی مطرح نکردند این بود که امکان آن را نداشتند. در آن زمان وسایل ارتباط جمعی مثل امروز نبود که هرچه گفته شود بلافاصله در سراسر جهان منتشر می‌شود. هر حرفی هم اگر می‌گفتند در نطفه خفه می‌شد، تکذیب می‌شد و اجازه انتشار هم پیدا نمی‌کرد. چه بسا ایشان را هم مجازات می‌کردند و اسناد را هم از بین می‌بردند که معلوم نشود چه شد.

در آن زمان همچنین گاهی گفته می‌شد که چرا علنی انتقاد نمی‌کنید و فقط نامه به رهبر انقلاب می‌نویسید، ایشان در مواردی می‌گفتند که موضع‌گیری علنی آخرین کاری است که باید انجام داد. چون این آخرین کاری است که انجام می‌شود و ایشان می‌خواست تلاش کند که از داخل جلوی این مظالم گرفته شود. من فکر می‌کنم اگر جو سیاسی و امنیتی آن زمان را تصور کنید، تصدیق خواهید کرد که امکان علنی کردن ماجرا نبود. روزنامه‌ها همه یک چیز می‌نوشتند و رسانه مستقلی وجود نداشت. تلوزیون که کاملا در انحصار بود. وقتی آیت‌الله منتظری در سال ۶۸ برکنار شد، هیچ رسانه‌ای وجود نداشت که حرف متفاوتی منتشر کند. همه یک چیز و علیه ایشان می‌نوشتند. نه آقای منتظری و نه هوادارنش امکان نداشت که بتوانند صدایشان را به‌گوش مردم برسانند. آن اتفاقات هم در سال ۱۳۶۷ بود که یک سال قبل از برکناری است. هرچه به طرف گذشته بروید، فضا بسته‌تر هم می‌شود. پس در آن زمان اگر حرفی گفته می‌شد به گوش کسی نمی‌رسید و در نطفه خفه می‌شد. آقای خمینی هم با نفوذ و کاریزمایی که داشت می‌توانست هر کاری بکند.

برگردیم به تبعات نواری که چندی پیش منتشر شد. گفته بودید که شرایط حاکم در جلسات دادگاه بگونه‌ای نبود که چنین حکمی صادر شود. می‌خواستم از شرایط دادگاه بپرسم و اینکه چرا فکر می‌کنید چنین حکمی از جای دیگر دیکته شده است؟

دادگاه حدود چهار ساعت طول کشید و مواردی که دادستان مطرح می‌کرد من جواب می‌دادم. حتی بخشی از کیفرخواست چنان شعارگونه تنظیم شده بود که گاهی قاضی هم اعتراض می‌کرد و می‌گفت اینها چیست که می‌خوانی؟! مثلا گفته بود که من با مشورت “خارج‌نشینان” چنین کاری کرده‌ام. خب این خارج نشینان چه تعریفی دارد؟ یا چه اثر حقوقی دارد که یک نفر با خارج‌نشین مشورت کند؟ کیفرخواست مشابه مقالاتی بود که در روزنامه کیهان منتشر می‌شود. در چنین شرایطی و در جریان دادگاه برخی موارد را که قاضی سوال کرد و من جواب دادم، احساس می کردم که قانع شده است. اما بعد که چنین حکمی آمد عجیب بود.

در یکی از گفتگوهایتان خبر از اسناد دیگری دادید که ممکن است در آینده منتشر شود. می‌خواستم بپرسم که برنامه شما برای انتشار این اسناد چیست؟

در جو مسمومی که الان درست شده امکان انتشار اسناد فعلا نیست. اما به هر حال آیت‌الله منتظری جلسات با ارزشی داشتند که برخی از آنها ضبط شده و تاریخ این کشور است. یا برخی بحث‌های علمی که با علمای دیگر درباره مسائل نظام داشتند وجود دارد. همه این اسناد بسیار ارزشمند است. من احساس می‌کنم که برخی از این اسناد اگر در اختیار افراد تندرو بود می‌گفتند که باید معدوم شود. در یکی از جلسات بازجویی هم گفتم که برخی نمی‌خواهند که حتی اسمی از آقای منتظری در تاریخ باشد. اما بالاخره نام ایشان در حدی که بود و اثری که داشت باید در تاریخ ذکر شود و به نسل آینده معرفی شود. و این حوادث تاریخی، تجربه‌ای برای نسل آینده است. البته الان وقتش نیست. اگر نظام حاضر به کشف حقیقت شد، در آنصورت باید ما را تشویق هم بکند و بخواهد که بقیه اسناد را هم منتشر کنیم. این اسناد البته اسراری نیست که ما بخواهیم افشا کنیم. اینها خیال می‌کنند که ما به اسراری دسترسی داریم. در حالی که اینطور نیست و اگر سری یکبار گفته شود که دیگر سر نیست. برای مثال، محتوای همین نوار مربوط به فاجعه ۶۷ در خاطرات آیت‌الله منتظری منتشر شده بود و بنابراین در اینجا دیگر سری وجود ندارد. باید آستانه تحمل بالا رود تا نظرات منتقد هم منتشر شود.

درباره لایحه‌ای که برای تجدید نظر می‌نویسید هم توضیحی بدهید.
من روی لایحه دفاعیه کار می‌کنم و در ده روز آینده حتما لایحه را به دادگاه خواهم داد. فکر می‌کنم لایحه مناسبی است. امیدوارم که موثر باشد و اگر عادلانه حکم صادر شود، من چیزی غیر از تبرئه انتظار ندارم. چون جرمی صورت نگرفته و نوار را از صندوق وزارت اطلاعات که منتشر نکردم. این نوار صحبت‌های آیت‌الله منتظری بود و نشر آثار ایشان بخشی از وظیفه ما است. اگر هم چیزی را محرمانه می‌دانند، قبلا در خاطرات توسط خود آیت‌الله منتظری مطرح شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر