موضعگیری اخیر خامنه‌ای پس از هفته‌ها سکوت مرگبار در برابر زنجیره‌ای از بحرانهای لاعلاج و نفس‌گیر، بیش از هر زمان دیگر ورشکستگی و بن‌بست مطلق رژیم را به نمایش گذاشت.
حاصل این موضعگیری ها خامنه‌ای را به انزوای هر چه بیشتر در میان باندهای خود و بند رقیب می‌کشاند، واقعیت سرسختی که امروزها شاهد هستیم اینستکه شوک ناشی از قیام سراسری دیماه ۹۶ و ادامه قیام و رادیکال تر شدن آن تا به امروز، تعادل خامنه‌ای و روحانی و سران ریز و درشت آنها را بر هم زده است. بدین معنا از آنجا که بنا بر ماهیت ضد مردمی و استبدادی و فاسد و ارتجاعی، نه میخواهد و نه میتواند به نیازهای و ابر چالشهای مبرم اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و... پاسخ مثبت بدهند، در هر موضعگیری به شیوه سلف پلید خود خمینی با توسل به دجالگریهای محض و دروغ دغلهای عجیب و غریب تلاش میکنند که همیشه صورت مسأله اصلی را که همانا قیام سرنوشت ساز سرنگونی و نقش مردم و مقاومت را پاک کنند و به تبع آن از به عهده بر گرفتن مسئولیت به انهدام کشاندن حرث و نسل مردم ایران و مردم کشورهای منطقه طفره میروند، به عنوان مثال همگان به یاد دارند موقعی که خمینی هیچ جواب منطقی در برابر افشاگری های بر حق مجاهدین نداشت مدعی میشد که آنها خودشان را شکنجه میدهند  ولاطائلاتی از این قبیل که مجاهدین خرمن ها را به آتش می کشانند، اراذل و اوباش امروزین خامنه‌ای هم شیوه های دیگری از ابعاد دجالیت را برای گردوخاک پاشیدن روی مسأله اصلی ابداع کردند که متداولترین آنها بازی کردن نقش اپوزیسیون در درون خودشان و گناه را به گردن رقبا انداختن است.
بدین جهت است که موضعگیری های اخیر خامنه‌ای و به تبع آن روحانی شیاد و سران ریزودرشت در چارچوب این فرهنگ مبتذل قابل ارزیابی است. و اما خامنه‌ای مفلوک این بار برخلاف روضه خوانی های قبل قدری صریح تر و واضح تر از قبل صحبت کرد او مدعی شد که هیچ بن‌بستی در کار نیست!!! و مذاکره با امریکا هم ممنوع میشود و درادامه صحبتهایش تقصیر حیف و میل ثروت ها و فساد و بحران اقتصادی و ارز را به گردن دولت روحانی انداخت و از سر اجبار و با اکراه از اینکه اشتباه کرده و دستور مذاکره با آمریکا را داده است، تلاش کرد که به زعم باطل خود از نیروهای وارفته و ریزشی خود مسأله ای حل کند، اما این تلاشهای بی ثمر در سراشیبی سقوط جز افزایش تضاد در درون باندهای حاکم حاصلی ندارد. کما اینکه نزدیک ترین افراد به او نظیر علم الهدی و جنتی درست بر خلاف نظرات مشعشع! ولی فقیه حرف میزنند، علم الهدی دو روز قبل از سخنرانی خامنه‌ای در مشهد گفته بود که نظام امروز در پیچ تاریخی قرار گرفته است ویا جنتی بلا فاصله گفت که مشکلات اقتصادی آسیب های اجتماعی را بسیار بالا برده است، اظهار نظرهای برخلاف خامنه‌ای آنقدر زیاد است که به دلیل اطاله کلام از آن میگذریم و به عنوان نمونه اظهار نظر اخیر مصطفی تاجزاده که علنا میگوید که اشتباه کردیم در قانون اساسی اختیارات وسیع به رهبر دادیم و انبوه اظهار نظرهائی که صریح میگوید که مشکل نظام مشکل ساختاری است که اشاره آشکار به موقعیت ولی فقیه است.
خلاصه کلام اینکه انکار صورت مسأله اصلی قیام و مطرح شدن آلترناتیو مشروع آن یعنی مجاهدین و شورا در شرایط بحرانی امروز که سبک‌ کار خامنه‌ای و سایر سردمداران رژیم است به قدری تاکتیک رسوا و لو رفته ای شده است که حتی کودن‌ترین افراد رژیم را هم قانع نمی‌کند، اما برخلاف ضرب‌المثل معروف که چاقو دسته‌اش را نمی‌برد خامنه‌ای بنا بر ماهیت دیکتاتوری و فاشیستی خود حاضر به پذیرش مسئولیت مستقیم بحران و بن‌بست رژیم نیست و اسلاف او مثل هیتلر هم تا آخرین لحظات که نیروهای روسی و متفقین در حال تسخیر برلین بودند حاضر به پذیرش شکست نبودند و لحظه‌ای که شکست را به چشم دیدند هم هیتلر وهم تبلیغاتچی معروف او گوبلز دستجمعی خودکشی کردند، آیا خامنه‌ای علیرغم شباهت زیاد به هیتلر و کار کردهای وی این جربزه و شهامت را خواهد داشت که لحظاتی قبل از سرنگونی دست به خودکشی بزند؟ از این آخوند بزدل نباید چنین انتظاری داشت.
در خاتمه مطلب در مورد مذاکره با آمریکا هم که ایشان آن را ممنوع کرد دولت روحانی برای مذاکره با آمریکا له‌له می‌زند و پاسداران وحشی رژیم حتی جرئت عربده‌کشی از نوع سابق را بر علیه آمریکا ندارند.
چاره خروج از این بن‌بست همانا سرنگونی این رژیم است که به‌زودی محقق خواهد شد.